برگردان به زبان ساده
بادِ صبا درآمد، فردوس گشت صحرا
آراست بوستان را نیسان به فرشِ دیبا
هوش مصنوعی: باد خوشی وزید و دشت را بهشتی کرد، باغ را با گلها و زیباییهای بهاری آراست.
آمد نسیمِ سُنبُل با مُشک و با قَرَنفُل
آورد نامهٔ گُل، بادِ صبا به صَهبا
هوش مصنوعی: نسیم خوشبو و خیالانگیز با عطر مشک و دارچین به همراه یک نامه از طرف گل، مانند باد صبحگاهی به سوی مینوشی روانه شده است.
کُهسار چون زُمُرُّد، نقطه زده ز بُسَّد
کز نعتِ او مُشَعْبِد، حیران شدهست و شیدا
هوش مصنوعی: کوهها مانند زمرّد هستند که بر رویشان نقاطی از بسد قرار دارد و به خاطر وصف او، گیج و شگفتزده و عاشق شدهاند.
آبِ کبود بوده، چون آینه زدوده
صندل شدهست سوده، کرده به می مُطرّا
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و صفای آبی آسمان و طبیعت میپردازد. در آن اشاره شده که آب آسمانی به گونهای شفاف و صاف است که همچون آینهای به نظر میآید. همچنین، از حالتی سخن گفته میشود که به وسیلهٔ میخواری، حالتی خوش و شاداب به آن بخشیده شده است. در مجموع، این تصویرها حس لطافت و تازگی را در ذهن القا میکند.
رنگِ نَبید و هامون، پیروزه گشت و گلگون
نخل و خدنگ و زیتون، چون قُبِّههای خضرا
با آمدن فصل بهار، رنگ شراب همچون گل سرخ شده است و دشت و بیابان و دمن همانند فیروزه سبز گشته و درخت هایی همچون گنبد های سبز رنگی شده اند.
دشت است یا سِتَبرَق، باغ است یا خُوَرنَق
یک با دگر مطابق چون شعرِ سعد و اسما
هوش مصنوعی: این متن در مورد زیبایی و هماهنگی طبیعت صحبت میکند. به نظر میرسد که همهچیز در این دشت یا باغ به یکدیگر میآید و هماهنگ است، مانند شعرهای سعدی و اسماعیل. به نوعی، این زیباییها و هماهنگیها یادآور آثاری است که هنری و ادبی دارند و تاثیر عمیقی بر روح انسان میگذارند.
ابر آمد از بیابان چون طیلسان رُهبان
برق از میانش تابان چون بُسّدین چلیپا
هوش مصنوعی: ابر از بیابان مانند عابدینی با پوشش سفید پدیدار شد و از میان آن، نور و درخششی مانند صلیب نمایان گردید.
آهو همی گُرازد ، گردن همی فرازد
گه سوی کوه تازد گه سوی راغ و صحرا
هوش مصنوعی: آهو در حال حرکت است و گردن خود را به اهتزاز درمیآورد. گاهی به سمت کوه میدود و گاهی به سوی دشت و صحرا.
آمد کلنگ فرخ همرنگ چرغ دورخ
همچون سپاه خَلُّخ صف برکشیده سرما
هوش مصنوعی: کلنگ فرخ به رنگ چرغ، مانند سپاه خَلُّخ، در برابر سرما صف کشیده است.
بر شاخ سرو بلبل با صد هزار غلغل
دُرّاج باز بر گل چون عُروه پیش عَفرا
هوش مصنوعی: بلبل بر روی شاخهی سرو نشسته و با صدای زیبا، نغمهسرایی میکند. مانند گلی زیبا که در برابر عروس درخشندگی و شکوه دارد.
قمری به یاسمن بر ساری به نسترن بر
نارو به نارون بر برداشتند غوغا
هوش مصنوعی: قمری بر روی یاسمن نشسته و صدای شوق و شادی سر میدهد، در حالی که پرندهای دیگر بر روی نسترن نشسته و غوغایی ایجاد کرده است. این شور و هیجان در میان درختان نارون نیز ادامه دارد.
باغ از حریر حُلّه بر گل زده مظله
مانند سبز کِلّه بر تکیه گاه دارا
هوش مصنوعی: در باغ، بر روی گلها پارچهای نرم و لطیف مانند حریر کشیده شده که سایهای مانند چتر بر روی آنها میافکند. این چتر سایهسار سبز و دلنشین، به باغ جلوهای خاص میدهد و همچون تکیهگاهی برای دنیای زیبا و پرشکوه آن است.
گلزار با تأسف خندید بی تکلّف
چون پیش تخت یوسف رخسارهٔ زلیخا
هوش مصنوعی: باغ با حسرت و بدون رودربایستی لبخند زد، مانند چهرهٔ زلیخا که در برابر یوسف حاضر است.
گل باز کرده دیده باران برو چکیده
چون خوی فرو دویده بر عارض چو دیبا
هوش مصنوعی: گل با طراوتی که باز شده، چشمانش را به باران سپرده و چون باران بر چهرهاش چکیده؛ زیباییاش به قدری دلانگیز است که مانند دیبا بر روی صورتش جلوهگر شده است.
گلشن چو روی لیلی یا چون بهشت مولی
چون طلعت تجلّی بر کوه طور سینا
هوش مصنوعی: هنگامی که چهره لیلی در میان گلزار میدرخشد یا مانند بهشت معصوم است، زیبایی او همچون ظهور نور بر کوه طور سینا میتابد.
سرخ و سیه شقایق هم ضدّ و هم موافق
چون مؤمن و منافق پنهان و آشکارا
هوش مصنوعی: در این جهان، شقایقهای سرخ و سیاه نمایانگر تضاد و همسویی هستند، مانند مؤمنان و منافقان که در برخی صفات مشابه و در برخی دیگر کاملاً متفاوتند؛ یکی از آنها درون خود را پنهان میکند و دیگری خود را به وضوح نشان میدهد.
سوسن لطیف و شیرین چون خوشه های پروین
شاخ و ستاک نسرین چون برج ثور و جوزا
هوش مصنوعی: سوسن با لطافت و شیرینی خود شبیه خوشههای ستاره پروین است و شاخه و ساقه نسرین به زیبایی برجهای ثور و جوزا میماند.
وان ارغوان به کَشّی با صدهزار خوشّی
بیجادهٔ بدخشی برتاخته به مینا
هوش مصنوعی: درختان ارغوان با زیبایی بینظیر و شادیهای فراوان، در راهی پر پیچ و خم و دشوار، به سمت گلهای خوشرنگ و زیبا گسترده شدهاند.
یاقوت وار لاله بر برگ لاله ژاله
کرده بدو حواله غواص دُرّ دریا
هوش مصنوعی: لالهای که مانند یاقوت میدرخشد، بر روی برگ خود قطرات صبحگاهی را گذاشته و به نوعی زیبایی و جذابیتش را به نمایش گذاشته است، مانند غواصی که در عمق دریا، جواهرات گرانبها را جستجو میکند.
شاه اسپرغم رسته چون جعد برشکسته
وز جای برگسسته کرده نشاط بالا
هوش مصنوعی: شاه اسپرغم که نماد قدرت و شجاعت است، بهگونهای آزادانه و با وقار در حرکت است و همچون موهای پریشان، زیبایی و جذابیتی خاص دارد. او پس از مدتی استراحت و آرامش، دوباره با انرژی و نشاط به اوج خود رسیده و حالتی پرشور و شاداب از خود بروز میدهد.
وان نرگس مصور چون لؤلؤ منور
زر اندرو مدوّر چون ماه بر ثریا
هوش مصنوعی: این نرگس زیبا همانند مروارید درخشان است و مانند ماه درخشان در آسمان بر روی ستارهای درخشنده قرار دارد.
عالم بهشت گشته عنبرسرشت گشته
کاشانه زشت گشته صحرا چو روی حورا
هوش مصنوعی: دنیا به زیبایی بهشتی خود را زینت داده و آنچه در آن زیباست، به جلوهای خوشبو و دلنشین تبدیل شده، اما به رغم این زیبایی، زندگی گاهی در بینظمی و زشتی خود نمایان میشود، بهگونهای که در دل صحرا و دور از زیباییها، اندوه و تلخی به چشم میخورد.
ای سبزهٔ خجسته از دست برف جسته
آراسته نشسته چون صورت مُهنّا
هوش مصنوعی: ای سبزهٔ خوشبخت و زیبا، که از زیر برف آزاد شدهای و به شکل زیبا و مرتب رو به روی ما نشستهای همچون چهرهٔ زیبایی.
دانم که پرنگاری سیراب و آبداری
چون نقش نوبَهاری آزادهطبع و برنا
هوش مصنوعی: من میدانم که تو همچون گلی تازه و با طراوت، همیشه شاداب و سرشار از زندگی هستی.
گر تخت خسروانی ور نقش چینیانی
ور جوی مولیانی پیرایهٔ بخارا
هوش مصنوعی: اگر تخت شاهان و یا نقشهای ظریف چینی و یا جویهای زیبا و قدیمی بخارا وجود داشته باشد، این همه زیبا و جذاب است.
هم نگذرم سوی تو هم ننگرم سوی تو
دل ناورم سوی تو اینک چک تبرّا
هوش مصنوعی: من نه به سمت تو میروم و نه به تو نگاه میکنم؛ دل پر از دلتنگیام برای تو. اکنون فقط حالم را بیان میکنم.
کاین مشکبوی عالم وین نوبهار خرم
بر ما چنان شد از غم چون گور تنگ و تنها
هوش مصنوعی: این دنیا مانند عطر مشک است و بهار خوشبوی آن بر ما چنان تأثیر گذاشت که غم و اندوه باعث شده ما احساس کنیم در گوری تنگ و تنها هستیم.
بیزارم از پیاله وز ارغوان و لاله
ما و خروش و ناله کنجی گرفته مأوا
هوش مصنوعی: از پیاله و گلهای ارغوان و لاله بدجوری بیزارم و از صدای ناله و گریهای که در کنارم به گوش میرسد، خستهام.
دست از جهان بشویم عزّ و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم مقتل کنم تقاضا
هوش مصنوعی: من از دنیای مادی کناره میگیرم و نه به دنبال افتخار و عظمت هستم، نه به مدح و شعر میپردازم و فقط به دنبال رهایی از خواستههایم هستم.
میراث مصطفی را فرزند مرتضی را
مقتول کربلا را تازه کنم تولّا
هوش مصنوعی: من اراده دارم تا یاد و خاطره میراث پیامبر را و همچنین فرزند امیرالمؤمنین و شهید کربلا را زنده کنم و به آنها محبت دلی داشته باشم.
آن نازش محمد پیغمبر مؤیَّد
آن سید ممجّد شمع و چراغ دنیا
هوش مصنوعی: این بیت به شخصیت و مقام بالای پیامبر اسلام، محمد (ص)، اشاره دارد و آن را به عنوان شخصیتی نازنین و محترم توصیف میکند. او به عنوان چراغ و روشنایی دنیا شناخته میشود و مقامش در میان مردم بسیار ارجمند و ستوده است.
آن میر سربریده در خاک خوابنیده
از آب ناچشیده گشته اسیر غوغا
هوش مصنوعی: آن فرماندهای که سرش بریده شده و در خاک خوابیده، بدون آنکه بویی از آب ببرد، گرفتار هیاهو و آشوب شده است.
تنها و دلشکسته بر خویشتن گرسته
از خان و مان گسسته وز اهل بیت آبا
هوش مصنوعی: شخصی به تنهایی و با دل شکسته در حالیکه از خانواده و منزل خود جدا شده است، به یاد آبا و اجدادش به شدتی احساس گرسنگی میکند.
از شهر خویش رانده وز ملک برفشانده
مولی ذلیل مانده بر تخت ِ ملک مولی
هوش مصنوعی: از وطن خود طرد شده و به دور از سرزمینش، مولایی که در قدرت و سلطنت قرار دارد، در وضعیت حقیری به سر میبرد.
مجروح خیره گشته ایام تیره گشته
بدخواه چیره گشته بیرحم و بیمحابا
هوش مصنوعی: در روزگار سخت و دشوار، دل شکسته و غمگین شدهام. روزها به تیرهروزانی میگذرد و در اطرافم، بدخواهی و کینهتوزی چیره گشته است. بیرحمی و نادیدهگیری در همه جا احساس میشود.
بیشرم شمر کافر ملعون سنان ابتر
لشکر زده برو بر چون حاجیان بطحا
هوش مصنوعی: بیا و با بیشرمی و وقاحت، دشمن رانده شده را که عذابی و ملعون است، به یاد بیاور، او که در کنار لشکر آمده و همچون حاجیان در سرزمین بطحا است.
تیغ جفا کشیده بوق ستم دمیده
بیآب کرده دیده تازه شده معادا
هوش مصنوعی: عذاب و ستم به انسان آسیب رسانده و به او بیرحمی کرده، چشمانش را بینهایت غمگین کرده و او را از زندگی تازهاش محروم کرده است.
آن کور بسته مطرد بیطوع گشته مرتد
بر عترت محمد چون ترک غزّ و یغما
هوش مصنوعی: شخصی که کور و ناخواسته از حق منحرف شده است، مانند ترکهایی که غارت میکنند، از نسل پیامبر محمد(ص) دور افتاده و به راهی نادرست رفته است.
صفین و بدر و خندق حجت گرفته با حق
خیل یزید احمق یک یک به خونْش کوشا
هوش مصنوعی: در جنگهای صفین، بدر و خندق، که هر کدام دلیل و نشانهای از حقانیت دارند، یزید احمق به تنهایی به خونریزی مشغول است و تلاش میکند.
پاکیزه آل یاسین گمراه و زار و مسکین
وان کینههای پیشین آن روز گشته پیدا
هوش مصنوعی: آل یاسین، که پاک و مبرا هستند، در حال حاضر گمراه، درمانده و بینوا شدهاند. و آن کینهها و دشمنیهای گذشته اکنون به وضوح نمایان شدهاند.
آن پنجماهه کودک باری چه کرد ویحک !
کز پای تا به تارک مجروح شد مفاجا
هوش مصنوعی: این کودک پنج ماهه چه کار کرده است که از سر تا پایش زخم شده و در حالتی ناگهانی و عجیب قرار دارد!
بیچاره شهربانو مصقول کرده زانو
بیجاده گشته لؤلؤ بر درد ناشکیبا
هوش مصنوعی: شهر بانو با زانوهایی زیبا و نرم معروف شده است، اما به خاطر درد و رنجی که دارد، به وضعیت ناخوشایندی رسیده است.
آن زینب غریوان اندر میان دیوان
آل زیاد و مروان نظّاره گشته عمدا
هوش مصنوعی: زینب، که در میان افراد بیرحم و ظالم آل زیاد و مروان قرار دارد، بهطور عمدی به عنوان تماشاگر و بیننده قرار گرفته است.
مؤمن چنین تمنی هرگز کند ؟ نگو ، نی !
چونین نکرد مانی، نه هیچ گبر و ترسا
هوش مصنوعی: مؤمن هرگز چنین آرزویی نمیکند. بگو نه! زیرا نه او و نه هیچ بتپرست یا مسیحی چنین نمیخواهد.
آن بیوفا و غافل غره شده به باطل
ابلیسوار و جاهل کرده به کفر مبدا
هوش مصنوعی: آن شخص بیوفا و نادان، به دلیل نادانی و فریفتگی، به راه باطل رفته و مانند ابلیس شده است و در کفر و انکار حقیقت غرق شده است.
رفت و گذاشت گیهان دید آن بزرگ برهان
وین رازهای پنهان پیدا کنند فردا
هوش مصنوعی: او رفت و از جهان گذشت و بزرگترین دلیل و براهین را مشاهده کرد و رازهای نهان را آشکار خواهند کرد.
تخم جهان بیبر این است و زین فزونتر
کهتر عدوی مهتر نادان عدوی دانا
هوش مصنوعی: جهان بدون وجود برتر و بهتری نمیتواند به حیات خود ادامه دهد، و از این گذشته، دشمنی که نادان است، از دشمنی که دانا است، ضعیفتر و کممقدارتر خواهد بود.
بر مقتل ای کسایی برهان همی نمایی
گر هم بر این بپایی بیخار گشت خرما
هوش مصنوعی: افرادی که در مرگ دیگران شجاعت و جسارت نشان میدهند، اگر بر این موضوع پافشاری کنند، میتوانند زندگی را به گونهای تغییر دهند که مانند درخت خرما بیخاره شود و آسیب نبیند.
مؤمن درم پذیرد تا شمع دین بمیرد
ترسا به زر بگیرد سمّ خر مسیحا
هوش مصنوعی: مؤمن به خاطر حفظ دین خود تا زمانی که شمع ایمان روشن است، میپذیرد که در مشکلات و سختیها مالی را از دست بدهد. اما فردی که به ایمان خود پایبند نیست، تنها به دنبال منافع مادی است و حتی ممکن است به دست آوردن ثروت را بر انتخابهای درست ترجیح دهد.
تا زندهای چنین کن دلهای ما حزین کن
پیوسته آفرین کن بر اهل بیت زهرا
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهای، این کار را انجام بده؛ دلهای ما را غمگین کن و مدام بر اهل بیت زهرا رحمت بفرست.
حاشیه ها
1394/08/13 13:11
امید کرمانی
یک حاکم سنایی یک حاکم کسایی
یک در عشق و عرفان یک در پارسایی
یک شاه ارادت یک روضه گو شاهی
لیکن دو شه نگنجند در ملک پادشاهی
التماس دعا
1397/01/04 23:04
امیرحسین نفر
جالبه بدونید این شعر اولین سوگنامه مذهبی فارسی هستش و ای کاش براش خوانش ضبط می کردید.
لطفا معنی سلیس و ساده این ابیات کسایی را برام ارسال کنین
باد صبا درآمد فردوس گشت صحرا .....تا آخرین بیتش...ممنونم
کسایی مروزی مشهور به ((شاعر چیره دست طبیعت))
1399/05/29 12:07
آرمین عبدالحسینی
چرا همه ابیات مسجع هستند ولی بیت اول سجع نداره ؟
1400/08/14 06:11
جهن یزداد
نخستین سجع ندارد چون میخواهد خواننده را با خودش بکشد
1400/10/28 11:12
افسانه چراغی
کلنگ: پرنده عظیمالجثه مهاجر
چَرغ: پرنده شکاری از نوع باز و شاهین
دورُخ: دورنگ
1401/04/09 09:07
جهن یزداد
چنان بر من کند او جور و بیداد
نکردند ال بوسفیان به شبر
چنانچون من بر او گریم نگریید
ابر شبیر زهرا روز محشر
دقیقی مروزی
1402/03/06 22:06
امیر رضا جعفری
بسیار زیبا است
1404/08/13 20:11
محمد علی آدم پیرا
بیت پنجم دارای لف و نشر مشوش است
رنگ نبیذ(شراب خرمایی) <گلگون
هامون <پیروزه
با آمدن فصل بهار، رنگ شراب همچون گل سرخ شده است و دشت و بیابان و دمن همانند فیروزه سبز گشته و درخت هایی..... همچون گنبد های سبز رنگی شده اند.
1404/08/13 20:11
محمد علی آدم پیرا
بیت هفتم: میانْش دارای ویژگی سبکی است{آوردن کلمات سکون دار}
رهبان =راهبان، کشیشان
طیلسان =لباس سیاه رنگ که کشیش ها می پوشیدند.
چلیپا=چلیپ(صلیب)
بسّد=مرجان
با آمدن بهار و بارش باران، ابرهای تیره و تاری همانند پیراهن تیره رنگ راهبان و کشیشان گسترده و سبز رنگ می شود و از دل این ابرها رعد و برق هایی به صلیب های مرجانی رنگ شبیه است بیرون می یابد و دیده می شود.
1404/08/13 20:11
محمد علی آدم پیرا
بیت هشتم: گرازیدن =خرامیدن =با ناز و با تکبر راه رفتن [که برای آهو و.. استفاده می شود]
راغ = دامنهٔ کوه
با آمدن فصل بهار و رویش گل ها و گیاهان، آهو در طبیعت با ناز و با تکبر حرکت میکند و به این سو و آن سو نگاه میکند؛ این آهو در این طبیعت سرسبز بهاری، گاهی به سمت کوه ها و راغ می رود و گاه به سمت صحرا و دشت و دمن حرکت می کند.
1404/08/13 20:11
محمد علی آدم پیرا
بیت دهم : غلغل =صدای خوش پروندهٔ خوشخوان بلبل
صد هزار =فراوانی و کثرت
با آمدن فصل بهار و رویش گل ها و گیاهان، بلبل بر روی درخت سرو شروع به خواندن آواز هایی کرده،
دراج=شبیه بلبل =پرنده خوش خوان
عروه=نام عاشق و عفرا=نام معشوق
در مصراع دوم که تشبیه شده است
پروندهٔ خوش خوان و رنگین دراج در کنار گل سرخ قرار گرفته و شروع به آواز خوانی کرده، همانگونه که عاشق در کنار معشوق خود می نشیند و با او صحبت می کند.
1404/08/13 20:11
محمد علی آدم پیرا
بیت یازدهم =به یاسمن بر - به نسترن بر - به نارون بر{کاربرد دو حرف اضافه برای یک متمم}
غوغا= اراذل و اوباش (در معنای قدیم)
معنای جدید : بانگ و فریاد، معنای میدان جنگ هم داریم
با آمدن فصل بهار و رویش گل ها و گیاهان، پرندگان زیبا و خوش خوان [آن سه پرنده]، بر روی گل ها و گیاهان نشسته و آواز می خوانند.
1404/08/13 20:11
محمد علی آدم پیرا
بیت چهاردهم: دیده داشتن گل و باز کردن دیده به گل <استعارهٔ مکنیه
شکوفا شدن گل < معنای مجازی
شاعر ریخته شدن قطرات باران را بر روی گل را در فصل بهار به بر ریخته شدن عرق ( خوی) بر چهره (گونهٔ) معشوق زیبا روی تشبیه کرده < تشبیه مرکب
دیبا =رنگارنگ
با آمدن فصل بهار و بارش باران، گل ها شکوفا شدند و قطرات باران بر روی گل ها و گلبرگ ها ریخته شده اند و این حالت به حال ریخته شدن قطرات عرق بر روی چهرهٔ معشوق زیبا می ماند ( شبیه است).
1404/08/13 21:11
محمد علی آدم پیرا
بیت نوزدهم: مشابه با بیت چهاردهم از لحاظ معنا و مفهوم
ژاله = شبنم
گل لاله را به یاقوت تشبیه می کند.
ژاله به یاقوت؟؟
یا لاله{سرخ رنگ} به یاقوت{سنگ قیمتی سرخ رنگ} ؟؟
تزاحم صور خیال <فرقی ندارد
در مصراع دوم شاعر "خروج از هنجار" انجام داده است؛ "دُر" همانند "قطرات" زیبا و ارزشمند است. ارکان تشبیه جا به جا شده.
با آمدن بارش باران و فصل بهار، قطراتی بر روی گل لاله سرخ رنگ و یاقوت گون نشسته است و این قطرات به قدری زیبا و ارزشمند است که غواصان در دریا به آن تشبیه می کند.
1404/08/13 21:11
محمد علی آدم پیرا
بیت بیستم: شاه اسپرغم=ریحان کوهی (معنای مطلق گیاهان) که خوشبو است.
گیاه وقتی یک مدت رشد می کند، سر گیاه می آید زمین و خم می شود.
جعد= موهای کوچک اطراف پیشانی روییده باشد و پیچ و خم دارد.
با آمدن فصل بهار و بارش باران، گیاهانی رشد کردند اما همچون موی پر پیچ و تاب اطراف پیشانی معشوق بعد از کمی رویش برگشته و بر روی سطح زمین گسترده می شود.
1404/08/13 21:11
محمد علی آدم پیرا
بیت بیست و دوم: کاشانه =همان خانه های کوچک زمستانی و همان اتاق( معنای مطلق خانه)
حورا =همان حوریان که نماد زیبایی و رنگارنگی اند
شاعر می خواهد از مردم بیرون بیایند و لذت ببرند.
با آمدن فصل بهار و بارش باران و رویش گل ها و گیاهان، دنیا همانند بهشتی زیبا شده است و بوی خوش همه جا را فرا گرفته و دشت و دمن همچون چهرهٔ فرشتگان زیبا و رنگارنگ شده و دیگر مجال ماندن در خانهٔ زشت نیست. [ ترغیب شاعر برای رفتن به طبیعت و لذت بردن]
1404/08/13 21:11
محمد علی آدم پیرا
از بیت بیست و سوم تا بیت بیست و ششم موقوف المعانی دارد.
بیت سوم : خطاب به سبزه. " رویش مرتب و منظم سبزه به چهرهٔ زیبای معشوق تشبیه شده"
مهنّا=چهرهٔ زیبای معشوق<از "هنی" <زنی که زیبا و خوش چهره است {هانیه}
بیت بیست و پنجم : بهار= 1- فصل بهار، 2-بت، 3-شکوفه <مشبه به؛ وجه شبه =زیبایی و مرتب و منظم بودن
نقش =نقاشی
بیت بیست و ششم: تبرا= بیزاری جستن
چک = نوشته
چک تبرا = بیزاری نامه
شاعر خطاب به سبزه: ای سبزه ای که با آمدن فصل بهار و آب شدن برف ها از دست زمستان رها شدی و همچون چهرهٔ زیبای معشوق، منظم و مرتب در کنار هم نشستی ؛ من می دانم که تو شاداب و تر و تازه ای و همچون فصل بهار و یا بیت چین و یا شکوفه های بهاری زیبایی منحصر به فردی داری؛ و من می دانم که تو همچون تخت پادشاهان و نقاشی چینیان زیبا هستی و من دانم که تو همان گونه که رود مولیان موجب زینت شهر بخارا بود، باعث زیباتر شدن فصل بهار شده ای؛ اما با وجود داشتن این همه زیبایی، من به تو توجهی نخواهم کرد و ابیات بعدی من نشانهٔ بیزاری من از زیبایی های تو و فصل بهار می باشد.
اولین بخش قصیده <تغزّل: عشق و معشوق و وصف بهار و طبیعت
از بیت بیست و ششم تا.... وارد تنه اصلی می شود.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت بیست و هفتم : مشکبوی عالم<عالم مشکبوی <اضافی مقلوب
به واسطهٔ غم درونی که منِ شاعر دارم، این عالم خوشبو و معطر و این فصل بهار خرم و زیبا در چشم من همچون گور تنگ و تاریکی جلوه می کند.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت بیست و هشتم: پیاله <مجاز < مظروف مراد شاعر است{ظرف و مظروف} <شراب
مأوا شدن =جای گیر شدن
به واسطهٔ غمی که در دل من وجود دارد، من از تمام خوشی و لذت های دنیوی [همانند خوردن شراب در فصل زیبا و خرم بهار] بیزارم؛ و من با غم و اندوه و ناله در گوشه ای ساکن شدم و به این زیبایی ها نمی پردازم.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت بیست و نهم: هنجار شکنی در مصراع دوم
غزل=شعر عاشقانه
مقتل = به شعر یا نثری گفته می شود که در مدح شهیدان کربلا و مصیبت های کربلا ذکر شده باشد.
دست شستن<کنایه از کنار گذاشتن
از جهان روی برمی گردانم یا جهان را کنار می گذارم که دیگر به دنبال عزت و شرف نمی روم و دیگر اشعار مدحی و عاشقانه نمی گویم و فقط روی می آورم به سرودن مقتل و گفتن اشعار آیینی.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت سی ام: تولّا≠تبرّا <محبت و دوست داشتن
با گفتن اشعار آیینی من نیت دارم که در باب نوهٔ پیامبر برگزیده و فرزند آقا امیر المؤمنین شعر بگویم و بدین طریق محبت خودم را به این خاندان نشان دهم.
تخلص تمام شد< به تنه
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت سی و یکم : مؤبّد= ابدی، جاویدان
سیّد=بزرگوار
مُمجَّد=ستوده شده
من شاعر نیت دارم در باب نوهٔ پیامبر حضرت محمد (ص) همان پیامبر جاویدان و پیشوا و رئیس یا بزرگ ستوده شده که مایهٔ روشنی جهان است، شعر بگویم.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت سی و دوم: میر سر بریده<امام حسین (ع)
خوابَنیده<کاربرد کهن <خوابانیده
غوغا=اراذل و اوباش <اشاره به لشگریان دشمن
من شاعر قصد دارم در باب پادشاه سر بریده که بر روی خاک خوابانده شده بود و در باب کسی که آبی نکشید اما گرفتار اسیر مشتی اراذل و اوباش شد، سخنی ( شعری یا ابیاتی) بگویم.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت سی و پنجم: خیره =بیهوده
امام حسین (ع) بدون هیچ گونه سببی مجروح گشته و روزگارش تیره و تار شده است و دشمنان بر او چیره شدند بدون آنکه رحم و مروت و توجهی به نسب آقا امام حسین (ع) داشته باشند.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت سی و ششم: برو بر <کاربرد دو حرف اضافه برای یک متمم
شرم و شمر <قلب ناقص
تلمیح به شمر بن ذی الجوشن و سنان بن انس نخعی
ابتر= دُم بریده <منظور سنان بن انس نخعی <مقطوع النسل<فرزند ذکور نداشته
بطحا=مکّه
این که شاعر، امام حسین (ع) را به کعبه تشبیه کرده <وجه شبه <ارزشمند و بزرگوار. را قبول می کنیم.
لشگریان دشمن <حاجیان که گرد یا اطراف کعبه هستند و می چرخند را قبول نمی کنیم؛ شاعر اشتباه کرده و تشبیه خوبی نیاورده.
شمر بن ذی الجوشن بی حیا و کافر و سنان بن انس مقطوع النسل و ملعون به همراه دیگر لشگریان اطراف امام (ع) را گرفته بودند، همانگونه که حاجیان اطراف کعبه جمع می شوند.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت سی و نهم: مصراع اول <نام سه تا از جنگ ها آمده
خیل =گروه
خونْش=خون امام (ع) <ضرورت وزنی و کاربرد کهن
لشگریان دشمن، جنگ های بدر و صفین و خندق را بهانه کرده و با حماقت تمام و تنفری که دارند، تلاش می کنند تا خون امام (ع) را بریزند و او را شهید کنند.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت چهلم: در میدان جنگ امام (ع) با یزیدیان، خاندان پاک اهل بیت درمانده و آواره شدند و کینه های لشگریان دشمن در این روز آشکار شده است.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت چهل و یکم : ویحک=وای بر شما <خطاب به لشگریان دشمن
پای تا به" تارَک"[فرق سر] <کنایه از تمام وجود
مفاجا=ناگهانی
ای لشگریان دشمن!!! وای برشما باد!! آن کودک خردسال چه گناهی انجام داده بود که ناگهان تمام وجودش غرق خون شد و زخمی شد.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت چهل و دوم: مصقول=سرخ شده
مصراع دوم<بیجاده= یاقوت سرخ
لؤلؤ =مروارید <استعاره از اشک
به واسطهٔ مصیبتی که امام و خاندان اهل بیت (ع) گرفتار شدند، شهربانو شروع به گریه و زاری کرده است به گونه ای که به واسطهٔ زدن بر روی زانو های خود، زانوی او سرخ شده و اشک های سفید و مروارید گون او همانند بیجاده، سرخ و خونین شده است{مصیبت فراوان و اشک های زیاد}.
1404/08/14 00:11
محمد علی آدم پیرا
بیت چهل و سوم: دیوان <استعاره از لشگریان دشمن
حضرت زینب(س) در میان لشگریان دیوسیرت دشمن، ناله و فریاد سر می داد و آن هایی که مدعی دینداری بودند؛ همچون آل زیاد و مروان هیچ کاری انجام نمی دادند و به عمد فقط نگاه می کردند.
1404/08/14 01:11
محمد علی آدم پیرا
بیت چهل و چهارم: تمنّی=آرزو
در مصراع اول و دوم تقابل وجود دارد.
"گبر <زرتشتیان= آتش پرست. ترسا <ترسننده =مسیحیان" {به معنای مطلق کافران}
نه تنها مؤمنان آرزو نمی کنند که به جنگ با اهل بیت بروند بلکه هیچ یک از کافران هم چنین کاری انجام نمی دهند[مراد از کافران پیروان مانی و زرتشت و مسیحیان است] و همچنین آرزویی ندارند و لشگریان دشمن نیز بدتر از کافران بودند که به جنگ با اهل بیت (ع) رفتند.
1404/08/14 01:11
محمد علی آدم پیرا
بیت چهل و نهم: مصراع اول<شمع دین<امام حسین (ع)
مصراع دوم <مسیحا[مشیخا] <مبارک و موعود
مؤمنان ریاکار رشوه می گیرند تا شمع دین امام حسین (ع)، خاموش شود؛ در متقابل مسیحیان، سُم بی ارزش خر مسیح را در طلا می گیرند، یعنی برای همراهان مقدس ترین چیزی که دارند ارزش قائل اند.
1404/08/14 01:11
محمد علی آدم پیرا
تا بیت چهل و نهم <تنه اصلی بود.
بیت پنجاهم <شریطه و دعا <که متعلق به اهل بیت شده است.
ای کسایی تا زنده ای همانند این شعر، اشعار مقتلی و آئینی بگو و دل های ما را غمگین جریان کربلا کن؛ و در خلال اشعارت بر اهل بیت عصمت و طهارت، آفرین و ستایش و مدح بگو.