شمارهٔ ۵۲
ما را طمع ز ساقی مجلس شراب توست
و از مطرب آرزوی سرود رباب توست
جانم فتاده همچو سکندر ز تشنگی،
در ظلمتی که چشمه حیوانش آب توست
معمور مسکنی است، که ویران پذیر نیست
آن خانه دلی که به طغیان خراب توست
من، مرغ آشیان کمالم، ولی چه سود
بال و پرم شکسته سنگ عتاب توست
مرغ شب است، چشم جهان بین آفتاب
آنجا که عکس پرتوی از آفتاب توست
دلدار را ز افسر بی دل خبر دهید،
کان رند مست عاشق بیخورد و خواب توست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما را طمع ز ساقی مجلس شراب توست
و از مطرب آرزوی سرود رباب توست
هوش مصنوعی: ما امیدوار به لبهای مینوشی تو هستیم و آرزوی شنیدن نغمههای ساز تو را داریم.
جانم فتاده همچو سکندر ز تشنگی،
در ظلمتی که چشمه حیوانش آب توست
هوش مصنوعی: روح من به شدت تشنه است، مانند سکندر که در تاریکی افتاده و تنها راه نجاتش آب وجود توست.
معمور مسکنی است، که ویران پذیر نیست
آن خانه دلی که به طغیان خراب توست
هوش مصنوعی: خانهای که دل آن ساکن عشق و محبت است، هرگز ویران نخواهد شد، حتی اگر طغیان و مشکلاتی آن را تهدید کند.
من، مرغ آشیان کمالم، ولی چه سود
بال و پرم شکسته سنگ عتاب توست
هوش مصنوعی: من، پرندهای هستم که به زیبایی و کمال پرواز میکنم، اما افسوس که به خاطر سختیها و انتقادات تو، نتوانستهام بال و پر بزنم.
مرغ شب است، چشم جهان بین آفتاب
آنجا که عکس پرتوی از آفتاب توست
هوش مصنوعی: مرغ شب در اینجا نشاندهندهٔ یک موجود خفته یا غنی از خواب است و به نوعی به تاریکی و تنهایی اشاره دارد. در مقابل، چشم جهان بین به معنای آگاهی و بینش عمیق است. آفتاب به عنوان نمادی از روشنایی و حقیقت به کار رفته و تصویر پرتویی از آفتاب نماد امید و زیبایی است. در مجموع، این جمله به ارتباط بین شب و روز و تأثیرات نور و آگاهی بر زندگی و وجود اشاره دارد، و همچنین به جستجوی روشنایی و حقیقت در دنیای تاریکی و خواب.
دلدار را ز افسر بی دل خبر دهید،
کان رند مست عاشق بیخورد و خواب توست
هوش مصنوعی: به محبوب بگویید که از حال عاشق بیخبر باشد، چرا که او در حال عشق ورزی و سرگشتگی است و نه غذایی خورده و نه خوابی را تجربه کرده است.