شمارهٔ ۳۹
ما را به سراپرده گل رفت اشارت
برقع ز رخ افکندش، ای دیده بشارت
کام دهن از بهر چه شیرین نکنم من؟
شکر دهن ار می دهدم زهر مرارت
من خاک شوم در طلب و او ننهد پای
اوج عظمت بنگر و پستی حقارت
چشم تو برد عقل مرا و این نه شگفت است
ترک است و برد خانه تاجیک به غارت
از کشتن من بهر چه آن شوخ برآشفت،
جان دادن و نالیدن اگر نیست جسارت
در منظره دیده اگر جای نسازد
عاقل نکند در ره سیلاب عمارت
سرمایه جان در طلب وصل تو دادن،
سودی است که در وی نبود هیچ خسارت
زنهار بهر کس منما آیینه رخ
کاه دل ما سوی تو آید به سفارت
افسر، دلی از غبغب تو سوخته دارد
افزاید عجب دیدن کافور حرارت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما را به سراپرده گل رفت اشارت
برقع ز رخ افکندش، ای دیده بشارت
هوش مصنوعی: ما را به جایی پر از زیبایی و نعمت دعوت کرد، وقتی برقع از چهره اش برداشت، ای چشمانم، بشارتی برای توست.
کام دهن از بهر چه شیرین نکنم من؟
شکر دهن ار می دهدم زهر مرارت
هوش مصنوعی: چرا دهانم را شیرین نکنم که طعم تلخی را در زندگیام تجربه کردهام؟ اگرچه ممکن است شکر در دهانم باشد، ولی تلخیهای زندگی را نیز فراموش نکردهام.
من خاک شوم در طلب و او ننهد پای
اوج عظمت بنگر و پستی حقارت
هوش مصنوعی: من به خاطر خواستهام به خاک میافتم و او به قدری بزرگ است که پایش را بر روی اوج عظمت میگذارد؛ به این ترتیب بزرگ و کوچک را در نظر بگیر.
چشم تو برد عقل مرا و این نه شگفت است
ترک است و برد خانه تاجیک به غارت
هوش مصنوعی: چشم تو عقل مرا گرفت و این موضوع جای تعجبی ندارد، زیرا ترکها به راحتی میتوانند به خانه تاجیکها حمله کنند و آن را غارت کنند.
از کشتن من بهر چه آن شوخ برآشفت،
جان دادن و نالیدن اگر نیست جسارت
هوش مصنوعی: چرا آن معشوق شوخ به خاطر کشتن من ناراحت شده است؟ اگر مرگ و نالههای من جسارت به حساب نمیآید، چرا این همه مشکل به وجود آمده؟
در منظره دیده اگر جای نسازد
عاقل نکند در ره سیلاب عمارت
هوش مصنوعی: اگر در دیدگاه انسان جایی برای یک تصویر نباشد، عاقل هرگز در میانه طوفان ساخت و ساز نمیکند.
سرمایه جان در طلب وصل تو دادن،
سودی است که در وی نبود هیچ خسارت
هوش مصنوعی: فدای جانم شدم تا به وصال تو برسم، که این کار نهتنها ضرر ندارد، بلکه تنها سودی در آن وجود دارد.
زنهار بهر کس منما آیینه رخ
کاه دل ما سوی تو آید به سفارت
هوش مصنوعی: مراقب باش که به کسی توجه نکن، زیرا صورت و دل ما به سوی تو میآید تا پیام و پیغامی برساند.
افسر، دلی از غبغب تو سوخته دارد
افزاید عجب دیدن کافور حرارت
هوش مصنوعی: تو ای افسر، دل کسی به خاطر زیبایی و جذابیت تو به آتش افتاده است و به تعجب مینگرد که چرا کافور، این ماده خنککننده، نمیتواند حرارت و اشتیاق دل را کاهش دهد.