شمارهٔ ۳۳ - ایضا له
صدر آزادگان و خواجۀ دهر
که از وجان مردمی شادست
بر سرکان ز وجود او خاکست
در کف بحر با کفش با دست
پیش دستش چو سرو برپایست
اندرین عهد هر که آزادست
ای جوان دولتی که همتایت
مادر روزگار کم زادست
عالم مردمیّ و کشور جود
از دل و همّت تو آبادست
دارم از تو یکی سوال کزو
بر دل من هزار بیدادست
خاطری سخت بلعجب دارم
که از و جان من بفردیادست
نان که دی خورده ام ندارم یاد
که بنزد منش که بنهادست
باز مرسوم جبّه و دستار
که مرا صدر محترم دادست
پنج شش سال رفت از آن تاریخ
این زمانم هنوز بریادست
نیک سرگشته ام در این معنی
هیچ دانی که از چه افتادست؟
بگشا مشکلم که مشکل من
جز که طبع کریم نگشادست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صدر آزادگان و خواجۀ دهر
که از وجان مردمی شادست
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصیتی اشاره میشود که در جایگاه بالایی قرار دارد و به عنوان رهبری آزاد و مورد احترام شناخته میشود. او به خاطر صفات خوب و رفتار صحیحش، محبوب مردم است و آنها را خوشحال میکند.
بر سرکان ز وجود او خاکست
در کف بحر با کفش با دست
هوش مصنوعی: در کنار دریا، وجود او همچون خاکستری است که در دست و پای دیگران قرار دارد.
پیش دستش چو سرو برپایست
اندرین عهد هر که آزادست
هوش مصنوعی: در این زمان، هر کسی که آزادی دارد مانند سروی است که راست و استوار ایستاده است.
ای جوان دولتی که همتایت
مادر روزگار کم زادست
هوش مصنوعی: ای جوانی که در مسیر زندگی و موفقیت پیش میروی، بدانی که مادر زمانه کمتر کسی را به مانند تو تربیت کرده است.
عالم مردمیّ و کشور جود
از دل و همّت تو آبادست
هوش مصنوعی: مردم و جامعهای که در آن زندگی میکنیم، به خاطر دل بزرگ و اراده تو thriving و شاداب است.
دارم از تو یکی سوال کزو
بر دل من هزار بیدادست
هوش مصنوعی: من از تو سوالی دارم که دل من پر از ناراحتی و درد ناشی از آن است.
خاطری سخت بلعجب دارم
که از و جان من بفردیادست
هوش مصنوعی: من حالتی عجیب و شگفتانگیز دارم که در یاد و جانم به تنهایی وجود دارد.
نان که دی خورده ام ندارم یاد
که بنزد منش که بنهادست
هوش مصنوعی: من نانی که دیروزش را خوردهام فراموش کردهام که چه کسی آن را به من داد.
باز مرسوم جبّه و دستار
که مرا صدر محترم دادست
هوش مصنوعی: دوباره پوشیدن جبه و دستار، نشانهای است که به من مقام والایی دادهاند.
پنج شش سال رفت از آن تاریخ
این زمانم هنوز بریادست
هوش مصنوعی: چند سال از آن زمان گذشته، اما هنوز یاد او در ذهن من است.
نیک سرگشته ام در این معنی
هیچ دانی که از چه افتادست؟
هوش مصنوعی: من به خوبی در این موضوع جستجو کردهام، آیا میدانی که چه اتفاقی افتاده است؟
بگشا مشکلم که مشکل من
جز که طبع کریم نگشادست
هوش مصنوعی: مشکل من را حل کن، زیرا کسی جز دل بزرگ و سخاوتمند نتوانسته است آن را حل کند.

کمالالدین اسماعیل