گنجور

شمارهٔ ۲۵ - وله ایضا

ای که با الفاظ گوهر بار تو
سعی ضایع در جهان کان کندنست
کار طبع دلفروزت روز و شب
بیخ غم از طبع یاران کندنست
دشمن ار داری تو،بهرام فلک
از برای گور ایشان کندنست
صبر کردن در فراق خدمتت
چون به ناخن کوه و سندان کندنست
چارۀ هجر تو الّا وصل نیست
در دندان را چو درمان کندست
پیشۀ من بی تو دور از روی تو
پشت دست غم به دندان کندنست
در فراق زندگی گر می کنم
زندگانی نیست این جان کندنست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که با الفاظ گوهر بار تو
سعی ضایع در جهان کان کندنست
هوش مصنوعی: ای کسی که با کلمات گران‌قدر خود تلاش می‌کنی تا در این جهان جوهری به دست آوری که از کندن سنگ‌ها به دست می‌آید.
کار طبع دلفروزت روز و شب
بیخ غم از طبع یاران کندنست
هوش مصنوعی: توانایی و هنر تو باعث می‌شود که در هر لحظه از روز و شب، دوستانت بتوانند غم و اندوه را از دل خود دور کنند.
دشمن ار داری تو،بهرام فلک
از برای گور ایشان کندنست
هوش مصنوعی: اگر دشمنی داری، بدان که ستاره بختت برای از بین بردن آنها کوشش می‌کند.
صبر کردن در فراق خدمتت
چون به ناخن کوه و سندان کندنست
هوش مصنوعی: صبر کردن در دوری از تو مثل این است که بخواهم سنگی بزرگ را با ناخن از کوه بکنم.
چارۀ هجر تو الّا وصل نیست
در دندان را چو درمان کندست
هوش مصنوعی: علاج جدایی تو جز وصال نیست. آیا دندان برای درمان شدن این درد کافی است؟
پیشۀ من بی تو دور از روی تو
پشت دست غم به دندان کندنست
هوش مصنوعی: کارهام بدون تو سخت و بی‌معنی شده و غم، در نبودت، به جانم چنگ می‌زند.
در فراق زندگی گر می کنم
زندگانی نیست این جان کندنست
هوش مصنوعی: در دوری از زندگی، اگر هم زندگی کنم، واقعا زندگی نیست؛ این مثل جان کندن است.