شمارهٔ ۱۶
رخت از ماه و لبت از شکرست
آنت ازین وینت از آن خوبترست
بر رخت بوسه کجا شاید داد؟
که نظر نیز محل نظرست
نه میان نیست میان تو ز لطف
وین عجبتر که میان کمرست
تا لبت را نرسد چشم بدان
در زبانها همه نام شکرست
بوسه یی از لب و دندان خوشت
خون بهای دو جهان خوش پسرست
از چه ناشسته رخم می خوانی
که رخم شسته بخون جگرست
بدکنی با من و گویم که مکن
گوئیم نیکست، اینم بترست
با رخ و غمزۀ تو می سازم
که گل و خارتو با یکدگرست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رخت از ماه و لبت از شکرست
آنت ازین وینت از آن خوبترست
هوش مصنوعی: پوشش تو از زیبایی ماه است و لبهایت شیرین و دلنشیناند. تمام زیباییهای تو از این و آن، بهتر و بینظیرتر به نظر میرسند.
بر رخت بوسه کجا شاید داد؟
که نظر نیز محل نظرست
هوش مصنوعی: بر چهرهات بوسهای نثار کنم؟ در حالی که خود نگاه نیز جای توجه دارد.
نه میان نیست میان تو ز لطف
وین عجبتر که میان کمرست
هوش مصنوعی: میان تو و لطف، فاصلهای وجود ندارد و این واقعیت جالبتر است که فاصله در میان کمر تو قرار دارد.
تا لبت را نرسد چشم بدان
در زبانها همه نام شکرست
هوش مصنوعی: تا هنگامی که لبهای تو به نگاه دیگران نرسد، در زبانها همه از شیرینی و شکرگونهای تو میگویند.
بوسه یی از لب و دندان خوشت
خون بهای دو جهان خوش پسرست
هوش مصنوعی: یک بوسه از لب و دندان زیبای تو، ارزش و بهایی برابر با دو جهان خوشحال را دارد.
از چه ناشسته رخم می خوانی
که رخم شسته بخون جگرست
هوش مصنوعی: چرا از من که چهرهام هنوز نپاک شده است، حرف میزنی؟ چهرهام اگر پاک شود، به مانند خون جگر خواهد بود.
بدکنی با من و گویم که مکن
گوئیم نیکست، اینم بترست
هوش مصنوعی: اگر بدی با من کنی و من بگویم که نکن، این کار برای من خوب نیست و اوضاع را بدتر میکند.
با رخ و غمزۀ تو می سازم
که گل و خارتو با یکدگرست
هوش مصنوعی: من با زیبایی و ناز تو زندگی میکنم، چرا که جمال و لطافت تو با هم همخوانی دارند.