شمارهٔ ۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
چرخ افگند اهل دانش را
آسمان برکشید هر دون را
ناشکیب
آه ، از دل چه میرسد ما را
چه کنم زار نا شکیبا را
راه گم کرده میرود بیراه
نه به ساحل که راه دریا را
همچو مجنون اسیر لیلایش
خوش حریفی ست ترس و پروا را
ترسم آخر که بشکند موجی
ناز پرورده جام مینا را
چند گاهی گرفتمش در بر
وا نهادم حریم سودا را
گاه بردم بکوه و دشت و دمن
تا کند باز چشم بینا را
بردمش در میانه ی بستان
بنگرد ناز سرو و طوبا را
گفتمش : بنگر این گل و سوسن
مده از دست این تماشا را
آسمان بهر تو به زینت کرد
عقد پُر جلوه ی ثریا را
آنچه طعمه به دام بنهادم
خود شدم صید ، مرغ دانا را
گفت جامی ز عشق ما را بس
وا نهادیم کاخ خضرا را
به ” نیا “ بنگر ، در ره معشوق
چشم پوشیده دار دنیا را