گنجور

شمارهٔ ۷۵ - و قال ایضاً

خدایکان صدور جهان که گاه جدل
زبان تیغ ز تیغ زبانت امان خواهد
نظیر تو ز قضا روزگار می طلبید
قضاش گفت چنین کارها زمان خواهد
چو راست کرد فلک کار دولت تو چو تیر
کنون ز قامت اعدای تو کمان خواهد
شگفت مرغی کین شاهباز همّت تست
که آشیان همه بر اوج آسمان خواهد
سبک ببخشد و شرمنده عذر می خواهد
بگاه جودگر از وی کسی جهان خواهد
ز حد ببرده یی انعام و مرد می باید
که عذر این همه انعام بی کران خواهد
ز خاک درگه خود زینهار در مگذر
اگر کسی زتو اقبال را نشان خواهد
بسا شبش که چو خورشید روز باید کرد
کسی که تکیه گه این خاک آستان خواهد
اگر چه سر سبکم همّت تو هر ساعت
ز بار منّت خود گردنم گران خواهد
چو ناتوان شدم از حمل بار انعامت
مکارمت چه ازین شخص ناتوان خواهد؟
مرا زبانی خشکست و مردم چشمم
ز شرم تر شود ارعذر من زبان خواهد
زبان چه باشد خود گوشت پاره یی عاجز
که گرش آبی باید ز دیگران خواهد
ز دست و پای رهی بر نخیزد آن هرگز
که دست و پای ترا عذر سوزیان خواهد
چو جمله اعضا در تن رعیّت جانند
چنان نکوتر باشد که عذر جان خواهد
ولی بعذر قدمهات اگر فرستم جان
هزار جانم باید که عذر آن خواهد
چو عاجزم ز همه یک طریق میدانم
شوم چنان کنم و عقل خود چنان خواهد
بپای مردی لطف توام وثوقی هست
بدو رها کنم این عذر اگر توان خواهد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدایکان صدور جهان که گاه جدل
زبان تیغ ز تیغ زبانت امان خواهد
هوش مصنوعی: خدایان و بزرگانی که بر عالم فرمانروایی می‌کنند، می‌دانند که گاهی کلمات می‌توانند مثل تیغ برنده باشند و سلاحی برای جدل و بحث شوند. در چنین شرایطی، ممکن است که از زبان خود در برابر دیگران محافظت کنند.
نظیر تو ز قضا روزگار می طلبید
قضاش گفت چنین کارها زمان خواهد
هوش مصنوعی: به خاطر تقدیر و سرنوشت، کسی مانند تو در دنیا وجود نداشت. سرنوشت گفت این‌گونه کارها زمان می‌برد تا تحقق پیدا کند.
چو راست کرد فلک کار دولت تو چو تیر
کنون ز قامت اعدای تو کمان خواهد
هوش مصنوعی: وقتی که آسمان امور حکومتی تو را درست کند، مانند تیر، دشمنان تو همچون کمان خواهند شد.
شگفت مرغی کین شاهباز همّت تست
که آشیان همه بر اوج آسمان خواهد
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ویژگی‌های یک پرنده خاص اشاره دارد که بالاترین تلاش و همت را دارد و می‌تواند در اوج آسمان آشیانه بسازد. این بدان معناست که این پرنده به خاطر قدرت و اراده‌اش می‌تواند به جایی برسد که دیگران حتی تصورش را هم نمی‌کنند.
سبک ببخشد و شرمنده عذر می خواهد
بگاه جودگر از وی کسی جهان خواهد
هوش مصنوعی: شخصی که بخشش و generosity بر او گمارده شده، به طریقی به کسی که از او عذرخواهی می‌کند، نگاهی می‌اندازد و به یاد می‌آورد که در این جهان، کسی که با بخشش و مهربانی رفتار می‌کند، در دلها جا خواهد داشت.
ز حد ببرده یی انعام و مرد می باید
که عذر این همه انعام بی کران خواهد
هوش مصنوعی: شخصی که از مرزها فراتر رفته و مشکلات زیادی دارد، به کسی نیاز دارد که بتواند به او دلیل و توجیهی برای تمام این نعمت‌های بی‌پایان ارائه دهد.
ز خاک درگه خود زینهار در مگذر
اگر کسی زتو اقبال را نشان خواهد
هوش مصنوعی: از خاک سرای خود با احتیاط خارج نشو، اگر کسی نشانه‌ای از خوشبختی برای تو می‌خواهد.
بسا شبش که چو خورشید روز باید کرد
کسی که تکیه گه این خاک آستان خواهد
هوش مصنوعی: بسیاری از شب‌ها باید به روشنی روز تبدیل شوند برای کسی که می‌خواهد به این خاک و مکان مقدس تکیه کند.
اگر چه سر سبکم همّت تو هر ساعت
ز بار منّت خود گردنم گران خواهد
هوش مصنوعی: با اینکه در زندگی‌ام برکت و زیبایی از تو دارم، اما هر لحظه به خاطر فشار و زحمت‌های تو بر دوشم، احساس سنگینی می‌کنم.
چو ناتوان شدم از حمل بار انعامت
مکارمت چه ازین شخص ناتوان خواهد؟
هوش مصنوعی: زمانی که دیگر از عهده تحمل بار نعمت‌ها و مهربانی‌هایت برنمی‌آیم، چه انتظاری می‌توان از این فرد ناتوان داشت؟
مرا زبانی خشکست و مردم چشمم
ز شرم تر شود ارعذر من زبان خواهد
هوش مصنوعی: من زبانی خشک و بی‌احساس دارم و چشمانم از شرم نمی‌توانند چیزی بگویند. اگر کسی بخواهد عذرخواهی کند، من به سختی قادر به بیان احساساتم هستم.
زبان چه باشد خود گوشت پاره یی عاجز
که گرش آبی باید ز دیگران خواهد
هوش مصنوعی: زبان چه چیزی است جز تکه‌ای گوشت ناتوان که اگر به چیزی نیاز داشته باشد، باید از دیگران طلب کند.
ز دست و پای رهی بر نخیزد آن هرگز
که دست و پای ترا عذر سوزیان خواهد
هوش مصنوعی: از دست و پای تو هیچ حرکتی انجام نخواهد شد، زیرا که این اعضا، بهانه‌ای برای سوزاندن وجود تو خواهند بود.
چو جمله اعضا در تن رعیّت جانند
چنان نکوتر باشد که عذر جان خواهد
هوش مصنوعی: تمام اعضای بدن، مانند جان رعیّت هستند و هر چه بهتر و هماهنگ‌تر عمل کنند، بیشتر موجب رضایت و زندگی رو به جلو خواهند شد.
ولی بعذر قدمهات اگر فرستم جان
هزار جانم باید که عذر آن خواهد
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به خاطر قدم‌هایت جانم را فدای تو کنم، باید هزاران جانم را قربانی کنم تا این عذر پذیرفته شود.
چو عاجزم ز همه یک طریق میدانم
شوم چنان کنم و عقل خود چنان خواهد
هوش مصنوعی: زمانی که از همه راه‌ها ناتوانم، یک راه را می‌شناسم. به گونه‌ای عمل می‌کنم که عقل خودم نیز همین را طلب می‌کند.
بپای مردی لطف توام وثوقی هست
بدو رها کنم این عذر اگر توان خواهد
هوش مصنوعی: من به لطف تو اعتماد دارم و اگر بتوانم، این عذر را رها می‌کنم و به سوی مردی خواهم رفت.