گنجور

شمارهٔ ۳۲ - و قال ایضاً

زبان و خاطر من رای افرین دارد
غلام آنم کورا خرد برین دارد
بگو که: برکه؟ برآنکس که او بفتوی عقل
هرآنچه دارد در خورد آفرین دارد
برآنکه فضل و هنر مونس و ندیم ویند
برآنکه، جود و کرم یارو همنشین دارد
برآنکسی که بقصد سپاه بخل، کفش
همیشه اسب سخا را بزیر زین دارد
برآنکه فکرت او در مجاری احوال
ضمیر پس نگر ورای پیش بین دارد
برآنکسی که بوقت عطا ز غایت لطف
زبان خوش سخن وروی شرمگین دارد
برآفتابی، کز بهر دامن سایل
دو ابر گوهر بار اندر آستین دارد
کسی که این همه دارد و راوان بستود
که دارد این همه مخدوم شمس دین دارد
لطیف طبعی دریا دلی هنرمندی
گه پای همّت بر چرخ هفتمین دارد
زهی خسته لقایی که خرمن کرمت
هزار چون مه و خورشید خوشه چین دارد
چو مهر بر سر زر جای باشد آنکس را
که نقش نام بردیده چون نگین دارد
کف تو یکدم بر زر نمی کند ابقا
همی ندانم بازر گفت چه کین دارد
برآستانۀ جاه تو ماه رومی وش
چو بندۀ حبشی داغ بر جبین دارد
ز لطف تو اثری در مزاج صبح دمست
زخلق تو نفسی جیب یاسمین دارد
بسیست خواجۀ منعم درین زمانه ولیک
زمانه از همگان مر ترا گزین دارد
نه هر که صاحب صدیست چون تو داندشد
نه هر چه خار بود او ترنجبین دارد
تویی که حاتم طایّی روزگار تویی
هنر وران را انعام تو رهین دارد
رسید موسم دی ماه و شهر خوارزمست
خنک کسی را کآتش کنون قرین دارد
خنک نباشد آن را بلی خنک آنرا
که خانه چون من بر طرف پارگین دارد
ز برف پشت زمین را حواصلست لباس
ز ابر سفت هوا جامه کوردین دارد
چو باد سرد بجنبید شعله آتش
باتّفاق فضیلت برآب و طین دارد
شراب مشک نفس خواه بر سرآتش
ز دست آنکه سر زلف عنبرین دارد
ازآان شراب که در دست ساقیان گویی
مگر شراب طهورست و حور عین دارد
عقیق در گهر از دست دلفروزی خواه
که در عقیق همه گوهر ثمین دارد
ز ساقییی که چو می گرفت پنداری
که آفتاب بکف صبح راستین دارد
اگر بچین در مشکست بس شگفت مدار
که مشک طرۀ او صد هزار چین دارد
بریز بند قبا شد میان او ناچیز
ز بس که او تن و اندام نازنین دارد
دهان او ز همه چیز خردتر لیکن
کلان تر از همه اندامها سرین دارد
بتنگنای دو چشمش درون دو جادویست
همیشه بر دل هشیار ما کمین دارد
خدای پهن بدان آفرید بینی ترک
که واجبست که همواره بر زمین دارد
چنین شراب و چنین ساقیی بنگزیرد
ز مطربی که بکف چنگ را متین دارد
چو چنگ ساخته گردد بباید آن ساعت
یکی مغنّی کآواز کی حزین دارد
حریف ساده ز نخ باید اندرین مجلس
نعوذ بالله اگر روایا و شین دارد
ز بی نوایی ما یاد آنکسی کو را
ز روزگار همی مجلسی چنین دارد
لطیف طبعا! با تو حکایتی دارم
که آن حکایت یک روی در یقین دارد
حدییث غایشه و پوستین من می رفت
شبیّ و الحق ازآن کوش من طنین دارد
هر آینه برسد غایشه یقینم از آنک
یسار تو برساند که بس یمین دارد
ولیک درخورد آن پوستین جا باشد
رهی که در دو جهان جامه خود همین دارد
تمام فرمای اتعام و زان کجا کرمست
یکیم غایشه‌ای ده که پوستین دارد
شراب گیر و درم ده قدح کش وو زربخش
مباش غافل از اینها که کار این دارد
ترا که هست همی خور که هر کرا نبود
چو بدسکال تو از غصّه دل غمین دارد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زبان و خاطر من رای افرین دارد
غلام آنم کورا خرد برین دارد
هوش مصنوعی: من توانایی مناجات و تفکر دارم، اما بنده‌ای هستم که تنها به کسی که عقل و خرد دارد، خدمت می‌کنم.
بگو که: برکه؟ برآنکس که او بفتوی عقل
هرآنچه دارد در خورد آفرین دارد
هوش مصنوعی: بگویید که برکه چیست؟ برکه، آن کسی است که با عقل و دانایی‌اش توانسته هر آنچه نیاز دارد را به خود جذب کند و از آن بهره‌مند شود.
برآنکه فضل و هنر مونس و ندیم ویند
برآنکه، جود و کرم یارو همنشین دارد
هوش مصنوعی: کسانی که دانش و هنر را دوست و همراه خود دارند، همچنین افرادی که بخشش و سخاوت را همدمی برای خود انتخاب کرده‌اند، در زندگی خود از خوشی و کامیابی بیشتری برخوردار خواهند بود.
برآنکسی که بقصد سپاه بخل، کفش
همیشه اسب سخا را بزیر زین دارد
هوش مصنوعی: کسی که به قصد جنگ و نفاق بخیل باشد، هرگز نمی‌تواند از نعمت generosity و بخشش بهره‌مند شود. او دائما در حالت تنگ‌نظری خواهد بود و نمی‌تواند بر روی نعمت‌هایی که در دسترسش هستند تکیه کند.
برآنکه فکرت او در مجاری احوال
ضمیر پس نگر ورای پیش بین دارد
هوش مصنوعی: کسی که نیاز دارد به دقت به رفتارها و احساسات دیگران توجه کند، باید به درون خود و حالات روحی‌اش نگاهی بیندازد و فراتر از آنچه در ظاهر دیده می‌شود، بیاندیشد.
برآنکسی که بوقت عطا ز غایت لطف
زبان خوش سخن وروی شرمگین دارد
هوش مصنوعی: اگر کسی در زمان بخشش و محبت سخن خوش و چهره‌ای شرمگین داشته باشد، به واقع نشان‌دهنده‌ی لطف و مهربانی اوست.
برآفتابی، کز بهر دامن سایل
دو ابر گوهر بار اندر آستین دارد
هوش مصنوعی: درخششی مانند خورشید، که برای حفاظت از دامنش دو ابر را کنار زده و در آستینش گوهرهایی از باران را ذخیره کرده است.
کسی که این همه دارد و راوان بستود
که دارد این همه مخدوم شمس دین دارد
هوش مصنوعی: کسی که این همه امکانات و نعمت دارد، باید بداند که شمس دین (مولانا) در کنار اوست و او نیز باید قدردان این نعمت‌ها باشد.
لطیف طبعی دریا دلی هنرمندی
گه پای همّت بر چرخ هفتمین دارد
هوش مصنوعی: شخصی با روحیه‌ای خوب و دل بزرگ، هنرمندانه فعالیت می‌کند و گاهی هم تلاش‌هایش را به اوج می‌رساند.
زهی خسته لقایی که خرمن کرمت
هزار چون مه و خورشید خوشه چین دارد
هوش مصنوعی: درود بر آن ملاقات خسته‌کننده، که خوشه‌های کرمت مانند ماه و خورشید، هزاران برداشت دارد.
چو مهر بر سر زر جای باشد آنکس را
که نقش نام بردیده چون نگین دارد
هوش مصنوعی: کسی که در مقام و منزلت بالایی قرار دارد، باید همانند نگین بر روی طلا درخشان و باارزش باشد و نام و ویژگی‌های او باید درخشان و شناخته‌شده باشد.
کف تو یکدم بر زر نمی کند ابقا
همی ندانم بازر گفت چه کین دارد
هوش مصنوعی: دست تو هرگز نمی‌تواند طلا را نگه دارد، نمی‌دانم این بازرگان چه دلیلی برای چنین چیزی دارد.
برآستانۀ جاه تو ماه رومی وش
چو بندۀ حبشی داغ بر جبین دارد
هوش مصنوعی: در دنیای زیبایی و قدرت تو، کسی چون ماهی رومی نمایان است که مانند برده‌ای حبشی، نشانه‌ای بر پیشانی دارد.
ز لطف تو اثری در مزاج صبح دمست
زخلق تو نفسی جیب یاسمین دارد
هوش مصنوعی: به خاطر محبت تو، حال و هوای صبح به زیبایی خاصی تغییر کرده است و از وجود تو، عطر دلپذیری مانند عطر یاسمن به مشام می‌رسد.
بسیست خواجۀ منعم درین زمانه ولیک
زمانه از همگان مر ترا گزین دارد
هوش مصنوعی: در این زمانه افرادی زیادی وجود دارند که دارای مقام و ثروت هستند، اما زمانه به خودی خود تو را از میان همه آن‌ها انتخاب می‌کند.
نه هر که صاحب صدیست چون تو داندشد
نه هر چه خار بود او ترنجبین دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که صاحب صدایی قوی و دلنشین است، مانند تو نمی‌تواند باشد. همچنین هر چیزی که شبیه به خار است، نمی‌تواند حتماً شیرینی و لذت را به همراه داشته باشد.
تویی که حاتم طایّی روزگار تویی
هنر وران را انعام تو رهین دارد
هوش مصنوعی: تو بهترین بخشندگان زمانه هستی و هنرمندان از لطف و کرم تو بهره‌مند شده‌اند.
رسید موسم دی ماه و شهر خوارزمست
خنک کسی را کآتش کنون قرین دارد
هوش مصنوعی: دی ماه فرا رسید و در خوارزم، هوای سردی برقرار است. خوشا به حال کسی که آتش و گرما را با خود همراه دارد.
خنک نباشد آن را بلی خنک آنرا
که خانه چون من بر طرف پارگین دارد
هوش مصنوعی: خنک آن کسی است که خانه‌اش مانند من در کنار باغ و بوستان قرار دارد.
ز برف پشت زمین را حواصلست لباس
ز ابر سفت هوا جامه کوردین دارد
هوش مصنوعی: برف بر روی زمین مانند لباسی پوشانده است و ابرها هم به آسمان شکلی مانند جامه‌ای از گلی زینت داده‌اند.
چو باد سرد بجنبید شعله آتش
باتّفاق فضیلت برآب و طین دارد
هوش مصنوعی: زمانی که باد سرد می‌وزد، شعله آتش به‌زور و با اتفاق بر آب و گل تاثیر می‌گذارد.
شراب مشک نفس خواه بر سرآتش
ز دست آنکه سر زلف عنبرین دارد
هوش مصنوعی: مشک و شراب را بر آتش بگذار تا از دستان کسی که موهایش عطر عنبر دارد، لذت ببرم.
ازآان شراب که در دست ساقیان گویی
مگر شراب طهورست و حور عین دارد
هوش مصنوعی: شراب در دست ساقیان به گونه‌ای به نظر می‌رسد که انگار نوشیدنی پاک و خالصی است و همچنان که حوریان زیبا و دل‌ربا را به یاد می‌آورد.
عقیق در گهر از دست دلفروزی خواه
که در عقیق همه گوهر ثمین دارد
هوش مصنوعی: اگر به دنبال زیبایی و ارزش هستی، باید در زیبایی‌های دلفروزی غوطه‌ور شوی، چرا که در زیبایی‌های خالص، تمامی جواهرات ارزشمند پنهان شده است.
ز ساقییی که چو می گرفت پنداری
که آفتاب بکف صبح راستین دارد
هوش مصنوعی: از ساقی که وقتی می‌نوشد، به نظر می‌رسد که مهر طلایی صبح واقعی را در دستانش دارد.
اگر بچین در مشکست بس شگفت مدار
که مشک طرۀ او صد هزار چین دارد
هوش مصنوعی: اگر از مشک عطری بچشی، شگفت‌زده نشو که مشک دارای صدها تَرنُم و پیچیدگی است.
بریز بند قبا شد میان او ناچیز
ز بس که او تن و اندام نازنین دارد
هوش مصنوعی: پوشش او به قدری زیبا و دلرباست که وجود بند و قبا برایش اهمیت چندانی ندارد. زیبایی و لطافت تن او به قدری چشم‌نواز است که تمام توجه‌ها را به خود جلب می‌کند.
دهان او ز همه چیز خردتر لیکن
کلان تر از همه اندامها سرین دارد
هوش مصنوعی: دهان او از نظر عقل و فهم کوچک‌تر از همه چیز است، اما از نظر اهمیت و تأثیر بر سایر اعضای بدن بزرگ‌تر و باارزش‌تر به حساب می‌آید.
بتنگنای دو چشمش درون دو جادویست
همیشه بر دل هشیار ما کمین دارد
هوش مصنوعی: چشم‌های او همچون دو جادو، در دل ما نشسته‌اند و همیشه هوشیاری‌مان را به خطر می‌اندازند.
خدای پهن بدان آفرید بینی ترک
که واجبست که همواره بر زمین دارد
هوش مصنوعی: خدای بزرگ و توانمند، انسان را با قوه بینایی آفریده است و این ویژگی ضروری است تا او همیشه بتواند در زمین ببیند و دیدن را تجربه کند.
چنین شراب و چنین ساقیی بنگزیرد
ز مطربی که بکف چنگ را متین دارد
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف شراب و ساقی ای می‌پردازد که از کسی که در نواختن چنگ قوت و استحکام دارد، الهام گرفته است. به نوعی، تجربه و مهارت در موسیقی باعث شده که این شراب و ساقی خاص و منحصر به فرد شوند.
چو چنگ ساخته گردد بباید آن ساعت
یکی مغنّی کآواز کی حزین دارد
هوش مصنوعی: زمانی که چنگ آماده نواختن شود، باید بلافاصله یک خواننده حضور داشته باشد که صدایش نوای غم‌انگیزی دارد.
حریف ساده ز نخ باید اندرین مجلس
نعوذ بالله اگر روایا و شین دارد
هوش مصنوعی: در این مجلس، اگر کسی ساده‌دل باشد و افکار اشتباهی داشته باشد، باید از او دوری کرد و به او توجهی نکرد.
ز بی نوایی ما یاد آنکسی کو را
ز روزگار همی مجلسی چنین دارد
هوش مصنوعی: از فقر و تنگدستی ما به یاد کسی باش که در روزگار، مجلس و مقامش به این شکل است.
لطیف طبعا! با تو حکایتی دارم
که آن حکایت یک روی در یقین دارد
هوش مصنوعی: عزیزم! داستانی درباره تو دارم که در آن حقیقتی وجود دارد.
حدییث غایشه و پوستین من می رفت
شبیّ و الحق ازآن کوش من طنین دارد
هوش مصنوعی: این بیت به حسرت و آرزوی گذشته اشاره دارد. شاعر از گذر زمان و تغییرات زندگی صحبت می‌کند و به یادآوری لحظاتی می‌پردازد که در آنها احساساتی خاص و عمیق را تجربه کرده است. او همچنین به تکرار احساسات و خواب‌هایش اشاره دارد که همچنان در ذهنش طنین‌انداز است.
هر آینه برسد غایشه یقینم از آنک
یسار تو برساند که بس یمین دارد
هوش مصنوعی: هر زمان که به حقیقت و یقین برسم، از آنجا که دست راست تو مرا به مقصد می‌رساند، می‌فهمم که تو چه قدر در این مسیر توانایی داری.
ولیک درخورد آن پوستین جا باشد
رهی که در دو جهان جامه خود همین دارد
هوش مصنوعی: اما باید بدانیم که این پوستین مناسب آنجا است که راهی وجود دارد که در دو جهان، لباس خود را همین‌گونه نگه‌داریم.
تمام فرمای اتعام و زان کجا کرمست
یکیم غایشه‌ای ده که پوستین دارد
هوش مصنوعی: تمامی دستورات و توصیه‌هایت را انجام می‌دهم، اما از کجا می‌توانم بفهمم که آیا کسی واقعا بخشنده است یا نه؟ می‌خواهم نشانه‌ای از بخشندگی او ببینم، مانند فردی که پوستین در بر دارد.
شراب گیر و درم ده قدح کش وو زربخش
مباش غافل از اینها که کار این دارد
هوش مصنوعی: شراب نوش و برآور سرود، همچنین به فکر نباش که چنین کارهایی نتیجه‌ای دارد.
ترا که هست همی خور که هر کرا نبود
چو بدسکال تو از غصّه دل غمین دارد
هوش مصنوعی: تو که در کنار هستی، از زندگی لذت ببر؛ زیرا هر کسی که مانند تو نباشد، به خاطر غصه‌ای که در دل دارد، غمگین است.