شمارهٔ ۱۰ - و قال ایضاً یمدحه
ای بزرگی که آستانۀ تو
روز بازار زمرۀ فضلاست
نظمکی گفته ام طیبانه
نه برآن سان که رسم و عادت ماست
گفته ام ای که نیم نکتۀ تو
اند ساله ذخیرۀ حکماست
در اشارات تست هر قانون
که دران ملک را نجات و شفاست
کلک بیمار ناتوان که هنوز
اثر ضعف در تنش پیداست
به سه کس می کشندش از سر دست
وین هم از ضعف و سستی اعضاست
دوسه علّت دروهمه متضاد
بدهم شرح ارت سر اصغاست
دقّ او ظاهرست و خوردن آب
بر تواتر دلیل استسقاست
سیهیّ زبان و گونۀ زرد
گرچه هر دو علامت صفراست
بند برپای و جنبش بسیار
می نماید که علّتش سوداست
رایت ا ورا معالجت فرمود
تاش علت فتاد در کم و کاست
لاجرم مثل تو درست قلم
از وزیران روزگار نخاست
آمدم با حدیث تهنیتی
که زمن فایتست واینش قضات
دی چو گفتند صاحب عادل
شربت دارو از طبیبان خواست
خاطرم این سخن قبول نکرد
گفت کین نقل خود دروغ و خطاست
زانک دانست ذات عالی او
که بحمد الله الطف الاشیاست
کو زدفع مضرّت فضلات
جاودان در پناه استغناست
جان صافّی گوهرش بدرست
که ازو خلق مستعّد بقاست
نه چو اجسام سست ترکیبست
که ز علّت نیازمند دواست
بسر خواجه یاد کرد قسم
که من این حال بنگرم که چراست
اندرین حال منهی فکرت
می دوانید هر سو از چپ و راست
تا بداند که چیست صورت حال
یا مبادّی این سخن ز کجاست
عاقبت عقل گفت موجب این
من بگویم که چیست روشن وراست
خواجه را در سخا بهانه بسیست
وین یکی از بهانه های سخاست
نفع هر دارویی خورنده برد
نفع داروی او طیبانراست
یعنی امساک را چنان خصمست
طبع من کاندرو گشایشهاست
کآنک یارش بود علی الاطلاق
در خور جامه و زر و دیباست
بیش ازین نیست رای و اندیشه
عجز را بازگشت سوی دعاست
ساحت راحتت منّزه باد
زان کدورت که در فنای بقاست
شمارهٔ ۹ - وله ایضآ عند عیادته ایّام: زهی دیدار تو فال سعادتشمارهٔ ۱۱ - وقال ایضاً یمدحه: ای گفته جان جانها، روزی هزاربارت
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بزرگی که آستانۀ تو
روز بازار زمرۀ فضلاست
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، تو به قدری دارای فضیلت و عظمت هستی که در روز بازاری که همه فضلا در آن حضور دارند، جایگاه تو در بین آنها مشخص و مورد توجه است.
نظمکی گفته ام طیبانه
نه برآن سان که رسم و عادت ماست
هوش مصنوعی: من شعری را به زیبایی گفتهام، نه به آن شیوهای که معمول و مرسوم است.
گفته ام ای که نیم نکتۀ تو
اند ساله ذخیرۀ حکماست
هوش مصنوعی: به تو میگویم که اندیشه و درک عمیق تو، گنجینهای از دانش و خرد حکیمان در طول سالها را در خود دارد.
در اشارات تست هر قانون
که دران ملک را نجات و شفاست
هوش مصنوعی: هر نشانهای که در آن قانونی وجود دارد، میتواند به نجات و بهبودی این سرزمین کمک کند.
کلک بیمار ناتوان که هنوز
اثر ضعف در تنش پیداست
هوش مصنوعی: دست بیمار و ناتوانی که هنوز نشانههای ضعف در تنش دیده میشود.
به سه کس می کشندش از سر دست
وین هم از ضعف و سستی اعضاست
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که برخی افراد به دلیل ناتوانی و سستی در شخصیت و تواناییهایشان، در مواجهه با مشکلات و چالشها به راحتی تسلیم میشوند و به نوعی تحت فشار قرار میگیرند. این افراد از ضعفهای خود آسیب میبینند و به همین خاطر نمیتوانند بهخوبی در برابر مشکلات ایستادگی کنند.
دوسه علّت دروهمه متضاد
بدهم شرح ارت سر اصغاست
هوش مصنوعی: در اینجا به بررسی دو یا سه دلیل متضاد پرداخته میشود و در نهایت، به عمق موضوع و جوانب مختلف آن اشاره میشود.
دقّ او ظاهرست و خوردن آب
بر تواتر دلیل استسقاست
هوش مصنوعی: درد او آشکار است و نوشیدن آب مکرراً نشاندهنده درخواست کمک و آرامش است.
سیهیّ زبان و گونۀ زرد
گرچه هر دو علامت صفراست
هوش مصنوعی: زبان و رنگ زرد هر دو نشانههای صفرا هستند.
بند برپای و جنبش بسیار
می نماید که علّتش سوداست
هوش مصنوعی: دست و پا زدن و حرکتهای مداوم نشان میدهد که فرد به دنبال منفعتی است.
رایت ا ورا معالجت فرمود
تاش علت فتاد در کم و کاست
هوش مصنوعی: او به تو دارویی داد تا مشکل و کمبودهایت برطرف شود.
لاجرم مثل تو درست قلم
از وزیران روزگار نخاست
هوش مصنوعی: به ناچار، هیچ کس به اندازه تو نتوانسته است به خوبی و درستی بنویسد.
آمدم با حدیث تهنیتی
که زمن فایتست واینش قضات
هوش مصنوعی: من با خبری خوش آمدم که از من گذشته است و اینجا قضا و قدر در حال بررسی است.
دی چو گفتند صاحب عادل
شربت دارو از طبیبان خواست
هوش مصنوعی: روز گذشته وقتی گفتند که مرد عادل در حال نوشیدن دارو است، او از پزشکان درخواست کرد تا داروی مناسب را برایش بیاورند.
خاطرم این سخن قبول نکرد
گفت کین نقل خود دروغ و خطاست
هوش مصنوعی: من این حرف را در ذهنم نپذیرفتم و احساس کردم که این روایت نادرست و غلط است.
زانک دانست ذات عالی او
که بحمد الله الطف الاشیاست
هوش مصنوعی: زیرا او ذات برترش را میداند که نعمتهایش از هر چیزی لطیفتر و زیباتر است.
کو زدفع مضرّت فضلات
جاودان در پناه استغناست
هوش مصنوعی: هر گونه ضرری که به انسان برسد، با تکیه بر نیازی که به خداوند و نعمتهای او دارد، از بین میرود.
جان صافّی گوهرش بدرست
که ازو خلق مستعّد بقاست
هوش مصنوعی: وجود پاک و خالص او به گونهای است که از آن، انسانهایی آماده برای ادامه حیات به وجود میآیند.
نه چو اجسام سست ترکیبست
که ز علّت نیازمند دواست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که موجودات مادی و جسمی به طور طبیعی ناپایدار و شکننده هستند و به علت نیازهای خود، به راه حل و درمان وابستهاند. به عبارت دیگر، اشیاء و موجودات فیزیکی به دلیل ترکیب و ساختارشان همیشه در معرض آسیب و تغییر هستند و برای حفظ تعادل و سلامت خود به عوامل مثبت یا کمککننده نیاز دارند.
بسر خواجه یاد کرد قسم
که من این حال بنگرم که چراست
هوش مصنوعی: بنده به یاد خواجه قسم میخورم که دلیل این وضعیت را بررسی کنم و بفهمم چرا به این حال افتادهام.
اندرین حال منهی فکرت
می دوانید هر سو از چپ و راست
هوش مصنوعی: در این وضعیت، ذهن من مانند پرندهای در حال پرواز است و به هر سمتی میرود، از طرف چپ و راست.
تا بداند که چیست صورت حال
یا مبادّی این سخن ز کجاست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که باید بفهمیم وضعیت چهگونه است و این سخن از کجا ناشی میشود و به چه موضوعی اشاره دارد.
عاقبت عقل گفت موجب این
من بگویم که چیست روشن وراست
هوش مصنوعی: سرانجام عقل به این نتیجه رسید که باید بگوید دلیل این مسأله چیست و آن را به وضوح و راستگویی بیان کند.
خواجه را در سخا بهانه بسیست
وین یکی از بهانه های سخاست
هوش مصنوعی: خواجه در generosity (بخشش) دلایل زیادی برای رفتار خود دارد و این یکی از دلایل او برای سخاوتش است.
نفع هر دارویی خورنده برد
نفع داروی او طیبانراست
هوش مصنوعی: هر دارویی که فردی مصرف کند، به او سود میرساند و نفع آن فقط به فرد مصرفکننده تعلق ندارد، بلکه به کسانی که میتوانند از حاصل آن دارو بهرهمند شوند نیز میرسد.
یعنی امساک را چنان خصمست
طبع من کاندرو گشایشهاست
هوش مصنوعی: من به شدت از خودداری و خود محدود کردن بیزارم و این ویژگی باعث میشود که در زندگیام فرصتهای زیادی را از دست بدهم.
کآنک یارش بود علی الاطلاق
در خور جامه و زر و دیباست
هوش مصنوعی: چون او یاری دارد که در همه چیز بهترین و بینظیر است، بنابراین شایسته است که لباس و زربافت و هر چیز دیگری که متناسب با اوست، داشته باشد.
بیش ازین نیست رای و اندیشه
عجز را بازگشت سوی دعاست
هوش مصنوعی: بیش از این نمیتوان به فکر و تدبیر ناتوانی بود، باید دوباره به دعا و درخواست از خدا روی آورد.
ساحت راحتت منّزه باد
زان کدورت که در فنای بقاست
هوش مصنوعی: محل آرامش تو از هر ناخوشی و ناراحتی پاک و خالی است، زیرا این کدورتها در عالم فنا و زوال وجود دارند.