گنجور

شمارهٔ ۵۱ - تاریخ اتمام بنائی در کشمیر

باز طبع هزار دستان را
سر اندیشه در گریبانست
روضه فکر در نظر دارد
که در آن فیض عام رضوانست
بر سر چشمه اش نشاط مقیم
در عمارت سرور مهمانست
چشمه را آب آینه است بجوی
خوشگواری ازو نمایانست
صوفی چشمه دایم الوجدست
حالش از واردات بارانست
حوضها هر یکی ز رخشانی
چشمه آفتاب تابانست
گرد فواره گشته پروانه
که چو شمع از صفا فروزانست
بر رخ آبشار زلف سفید
دلربا گشته عقل حیرانست
گوهر ریگ جو زصافی آب
چو حباب از رخش نمایانست
پیش بیننده جدولش گوئی
راست طومار نقره افشانست
پنجه موج حوض گشته کبود
بهر سدری آب برهانست
با وجود ولایت کشمیر
چشم ایران چراغ تورانست
از بلندی بخت ز کوه بود
کش چنین دلبری بدامانست
از رخ افکندنش نقاب خفا
زالتفات خدیو دورانست
صاحب عالم آنفرشته خصال
که تنش جسم دهر را جانست
با وجود شکوه دارائی
در تواضع فرید دورانست
میزبانست اگر چه عالم را
بر سر خوان فقر مهمانست
فقر را قدردان بجز او نیست
لیک فقری که فخر مردانست
هست درویش بینوا بر او
کعبه ای کز لباس عریانست
مرشد خانقاه تجریدست
عالمش گرچه زیر فرمانست
دل آگاهش و علائق دهر
آن یکی آتش این نیستانست
با یک اندیشیش بود یک نقش
هر چه در کارگاه امکانست
دو لبش چون زبان یکی گردد
چو بتوحید گوهر افشانست
نقش گلزار خرمی بیند
این بنور چراغ عرفانست
نزد بینائی بصیرت او
ذره خورشید و قطره عمانست
نزد حق بینیش زهر ذره
مور را حشمت سلیمانست
با وجود شکفتگی رخش
بر گل صبح خنده بهتانست
چون ازو یافت صورت اتمام
این بنائی که زیب دورانست
هاتفی گفت بهر تاریخش
(راحت آباد اهل عرفان) است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

باز طبع هزار دستان را
سر اندیشه در گریبانست
هوش مصنوعی: بار دیگر، روح یا استعداد هزاران هنرمند در اندیشه و تفکر مشغول است و به دنبال خلاقیت و ایده‌های جدید می‌باشد.
روضه فکر در نظر دارد
که در آن فیض عام رضوانست
هوش مصنوعی: در باغ خیالات، جایی که فایده و نعمت عمومی وجود دارد، نشانه‌ای از خوشبختی و رحمت دیده می‌شود.
بر سر چشمه اش نشاط مقیم
در عمارت سرور مهمانست
هوش مصنوعی: در کنار چشمه، شادابی و سرور همیشه حضور دارد و مهمانان را خوشحال می‌کند.
چشمه را آب آینه است بجوی
خوشگواری ازو نمایانست
هوش مصنوعی: آب چشمه مانند آینه‌ای است که زیبایی را به نمایش می‌گذارد، پس از آن خوشبختی را بیابید که از آن نمایان می‌شود.
صوفی چشمه دایم الوجدست
حالش از واردات بارانست
هوش مصنوعی: صوفی شخصی است که دائماً در حال تجربه و احساسی عمیق است و حال او نتیجه‌ی الهامات و تأثیرات معنوی است که به او می‌رسد.
حوضها هر یکی ز رخشانی
چشمه آفتاب تابانست
هوش مصنوعی: حوض‌ها به خاطر تابش نور خورشید، درخشان و روشن هستند.
گرد فواره گشته پروانه
که چو شمع از صفا فروزانست
هوش مصنوعی: پروانه مانند فواره‌ای چرخان شده است و به دلیل صفای خود، مانند شمع درخشان و روشنی می‌بخشد.
بر رخ آبشار زلف سفید
دلربا گشته عقل حیرانست
هوش مصنوعی: در تصویر زیبای آبشار، زلف‌های سفید و دلربا باعث حیرت عقل و فکر شده است.
گوهر ریگ جو زصافی آب
چو حباب از رخش نمایانست
هوش مصنوعی: گوهر که در عمق دریاست، از شفافیت آب مانند حباب بر روی سطح آب دیده می‌شود.
پیش بیننده جدولش گوئی
راست طومار نقره افشانست
هوش مصنوعی: انگار جلوی شخصی قرار دارد که همه چیز را می‌بیند، و جلوه‌ای از زیبایی و درخشندگی دارد مانند طوماری از نقره.
پنجه موج حوض گشته کبود
بهر سدری آب برهانست
هوش مصنوعی: پنجه‌های موج حوض به رنگ کبود در آمده‌اند تا آب را از سدی عبور دهند.
با وجود ولایت کشمیر
چشم ایران چراغ تورانست
هوش مصنوعی: با وجود حاکمیت کشمیر، ایران مثل چراغی در سرزمین توران می‌درخشد.
از بلندی بخت ز کوه بود
کش چنین دلبری بدامانست
هوش مصنوعی: از شانس و اقبال خوب، مانند کوهی است که چنین زیبایی به دامانش نشسته است.
از رخ افکندنش نقاب خفا
زالتفات خدیو دورانست
هوش مصنوعی: پنهان کردن چهره‌اش نشانه‌ی لطف و محبت پادشاه زمانه است.
صاحب عالم آنفرشته خصال
که تنش جسم دهر را جانست
هوش مصنوعی: صاحب جهان آن موجود نیک‌خصال است که جسمش در حقیقت نفس و روح دهر را تشکیل می‌دهد.
با وجود شکوه دارائی
در تواضع فرید دورانست
هوش مصنوعی: با وجود این که تو ثروت و شکوه زیادی داری، اما در عین حال متواضع و فروتن هستی.
میزبانست اگر چه عالم را
بر سر خوان فقر مهمانست
هوش مصنوعی: میزبان فقیر است، اما با وجود این، همه را به مهمانی خود دعوت می‌کند.
فقر را قدردان بجز او نیست
لیک فقری که فخر مردانست
هوش مصنوعی: تنها کسی که می‌تواند به فقر ارزش دهد، خود اوست، اما این فقر، نوعی است که باعث افتخار مردان می‌شود.
هست درویش بینوا بر او
کعبه ای کز لباس عریانست
هوش مصنوعی: درویش بی‌چاره‌ای وجود دارد که کعبه‌ای دارد، اما این کعبه از لباس‌های عریانی پوشیده شده است.
مرشد خانقاه تجریدست
عالمش گرچه زیر فرمانست
هوش مصنوعی: مرشد، صاحب‌نظر و عارف در خانقاه است، گرچه او در ظاهر تحت فرمان و دستور Others است.
دل آگاهش و علائق دهر
آن یکی آتش این نیستانست
هوش مصنوعی: دل او از احساسات و وابستگی‌های این دنیا آگاه است و یکی از این وابستگی‌ها مانند آتش است که به نیستان (جایی که نی وجود دارد) جان می‌بخشد.
با یک اندیشیش بود یک نقش
هر چه در کارگاه امکانست
هوش مصنوعی: با یک فکر و اندیشه، هر چیزی که در دنیای ممکنات وجود دارد، شکل می‌گیرد.
دو لبش چون زبان یکی گردد
چو بتوحید گوهر افشانست
هوش مصنوعی: دو لب او زمانی که با یکدیگر هماهنگ شوند، مانند زبان واحدی می‌مانند که زیبایی و درخشش خود را به نمایش می‌گذارد.
نقش گلزار خرمی بیند
این بنور چراغ عرفانست
هوش مصنوعی: تصویر زیبای باغ و شکوفه‌ها را این نور، که نماد دانش و آگاهی است، به نمایش می‌گذارد.
نزد بینائی بصیرت او
ذره خورشید و قطره عمانست
هوش مصنوعی: نزدیک دیدگاه عمیق او، ذره‌ای از خورشید و قطره‌ای از دریا به حساب می‌آید.
نزد حق بینیش زهر ذره
مور را حشمت سلیمانست
هوش مصنوعی: در پیشگاه خدا، حتی کوچک‌ترین و بی‌ارزش‌ترین موجودات نیز شأن و مقام خاصی دارند. مانند مور که به ظاهر حقیر است، اما در نزد خداوند ارزش و عظمتش برابر با شکوه سلیمان است.
با وجود شکفتگی رخش
بر گل صبح خنده بهتانست
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و درخشندگی چهره‌ات که مثل گل در صبح می‌درخشد، بر تو خنده زدن بی‌ادبی است.
چون ازو یافت صورت اتمام
این بنائی که زیب دورانست
هوش مصنوعی: زمانی که این ساختار زیبا که نمایانگر دوره‌ای خاص است، به پایان رسید، از او شکل و صورتش را دریافت کرد.
هاتفی گفت بهر تاریخش
(راحت آباد اهل عرفان) است
هوش مصنوعی: گوشی شنیدم که می‌گفت آرامش و آسایش در سرزمین اهل معرفت و درک پیدا می‌شود.