گنجور

شمارهٔ ۴۰۲

شب که در صحن چمن آن مست مل خوابیده بود
در ته یک پیرهن با بوی گل خوابیده بود
هر که با قد دو تا دست از سیه کاری نداشت
آه از غفلت که بر بالای پل خوابیده بود
پست بود آوازهٔ گردون ز شور ناله ام
پیش افغانم صدای این دهل خوابیده بود
دست و پای سعیم از بی طالعی ها بسته شد
ورنه عریان در برم آن مست شل خوابیده بود
محتسب جویا به دور چشم او شب تا سحر
بی تعصب بر بساط صلح کل خوابیده بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب که در صحن چمن آن مست مل خوابیده بود
در ته یک پیرهن با بوی گل خوابیده بود
هوش مصنوعی: در شب، در میان چمن، یک جوان شاداب و سرخوش خوابیده بود و در زیر یک پیراهن، بویی معطر از گل‌ها به مشام می‌رسید.
هر که با قد دو تا دست از سیه کاری نداشت
آه از غفلت که بر بالای پل خوابیده بود
هوش مصنوعی: هر کسی که با قامت دو متری خود، از کارهای ناپسند دوری کرد، باید افسوس بخورد که از غفلت خود، در بالای پل به خواب رفته بود.
پست بود آوازهٔ گردون ز شور ناله ام
پیش افغانم صدای این دهل خوابیده بود
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این نکته اشاره می‌کند که صدای ناله و زاری او در برابر شکوه آسمان و جهان، ناچیز و کم‌ارزش به نظر می‌رسد. او احساس می‌کند که ندا و صدای گرفته‌اش به اندازه صدای دهل، که در حالت بی‌حرکتی قرار دارد، اثرگذار نیست و در واقع، گویی صداهای مهم‌تر و بزرگ‌تری در اطراف او وجود دارند که صدای او را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند.
دست و پای سعیم از بی طالعی ها بسته شد
ورنه عریان در برم آن مست شل خوابیده بود
هوش مصنوعی: تلاش‌هایم به خاطر نادانی‌ام محدود شده است، وگرنه آن معشوق خواب‌آلود در آغوشم به صورت کاملاً آزاد و بی‌پرده قرار داشت.
محتسب جویا به دور چشم او شب تا سحر
بی تعصب بر بساط صلح کل خوابیده بود
هوش مصنوعی: محتسب با دقت به دور چشم او توجه داشت و تا طلوع صبح بدون هیچ گونه تعصبی در محیطی از صلح و آرامش خوابیده بود.