شمارهٔ ۳۱۶
محفل صهباپرستان بی نوای ساز نیست
گرمیی با بزم ما بی شعلهٔ آواز نیست
رنگم از حیرانی دیدار برجا مانده است
طائر تصویر را بال و پر پرواز نیست
اینقدر صوت مغنی چون زند ناخن به دل
حسن مستوری اگر در پردهٔ آواز نیست
خامشی مفتاح قفل بستهٔ دلها بود
تا نبندد لب در فیضی به رویت باز نیست
رازها را جوهر آیینهٔ دل گفته اند
آنچه بتوان بر زبان آورد آنرا راز نیست
سخت می ترسم مبادا دعوی دیگر کند
سحرکاریهای چشم او کم از اعجاز نیست
نالهٔ عاشق بقدر حسن معشوقش رساست
بلبلی با ما در این گلراز هم آواز نیست
می تپد از تنگی میدان دلم در زیر چرخ
هر فضایی در خور پرواز این شهباز نیست
خلعت تحسین بی اندازه را آماده باش
نیست جویا مصرعی اینجا که با آواز نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
محفل صهباپرستان بی نوای ساز نیست
گرمیی با بزم ما بی شعلهٔ آواز نیست
هوش مصنوعی: در جمع افرادی که به لذتهای دنیوی مشغول هستند، جایی برای بینواهایی که ساز نمیزنند وجود ندارد؛ زیرا هیچ جشن و محفل گرم و شادی بخشی بدون حضور صدای دلنشین موسیقی نیست.
رنگم از حیرانی دیدار برجا مانده است
طائر تصویر را بال و پر پرواز نیست
هوش مصنوعی: رنگ و حال من از شگفتی دیدن آن محبوب باقی مانده است. پرندهای که تصویر او را در ذهن دارم، بال و پر پرواز ندارد.
اینقدر صوت مغنی چون زند ناخن به دل
حسن مستوری اگر در پردهٔ آواز نیست
هوش مصنوعی: صدای خواننده تا حدی زیبا و دلنشین است که گویی ناخن به دل زیبایی میزند. اگر صدای او در پرده آواز نباشد و پنهان باشد، هنوز هم تأثیر عمیق خود را میگذارد.
خامشی مفتاح قفل بستهٔ دلها بود
تا نبندد لب در فیضی به رویت باز نیست
هوش مصنوعی: سکوت، کلید قفل دلها بود تا زبان به سخن نیاید و نعمتهای تو را از دست ندهیم.
رازها را جوهر آیینهٔ دل گفته اند
آنچه بتوان بر زبان آورد آنرا راز نیست
هوش مصنوعی: رازها در دل مثل جوهر آیینه هستند و فقط آنچه که نمیتوان به زبان آورد، واقعیات پنهان شمرده میشوند. هر چیزی که بیان شود دیگر راز نیست.
سخت می ترسم مبادا دعوی دیگر کند
سحرکاریهای چشم او کم از اعجاز نیست
هوش مصنوعی: من خیلی نگرانم که مبادا چشمان او کارهایی کنند که نشاندهنده قدرتی دیگر باشد، زیرا زیبایی و سحر چشمهای او کم از معجزه نیست.
نالهٔ عاشق بقدر حسن معشوقش رساست
بلبلی با ما در این گلراز هم آواز نیست
هوش مصنوعی: ناله و شکایت عاشق، به اندازه زیبایی معشوقش پرخروش و دلنشین است و مانند بلبل، کسی در این راز گل با ما همصدا نیست.
می تپد از تنگی میدان دلم در زیر چرخ
هر فضایی در خور پرواز این شهباز نیست
هوش مصنوعی: دل من به شدت از تنگی و فشار احساساتی میتپد و نمیتواند در هیچ فضایی که برای پروازم مناسب باشد، پرواز کند.
خلعت تحسین بی اندازه را آماده باش
نیست جویا مصرعی اینجا که با آواز نیست
هوش مصنوعی: آماده باش تا از تحسین بینظیر بهرهمند شوی، زیرا در اینجا هیچ کسی نیست که بخواهد دربارهاش سوال کند یا چیزی بگوید.

جویای تبریزی