شمارهٔ ۲۷۹
تا نقاب از عارض آن سرو چمن پیرا گرفت
لاله از شرم رخ لعلش ره صحرا گرفت
جلوه گر ز آیینهٔ نقصان شود حسن کمال
تا به سروستان شدی کار قدت بالا گرفت
در فغان چون کوهسار آمد ز درد ناله ام
پنجهٔ بیداد دل تا دامت صحرا گرفت
دانه یاقوت می ریزد سرشک از دیده اش
هر که کام دل از آن لعل قدح پیما گرفت
تا نسیم آورد بوی لیلی ما را به دشت
گل چو نقش پا به پیشانی ره صحرا گرفت
انبساط خاطرت را غنچه سان آماده باش
گر دلت امروز از اندیشهٔ فردا گرفت
بسکه از پا تا سرش جویا دو رنگی ظاهر است
سرو قدش باج از شاخ گل رعنا گرفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا نقاب از عارض آن سرو چمن پیرا گرفت
لاله از شرم رخ لعلش ره صحرا گرفت
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی چهره آن سرو خوشنما را برداشت، لاله به خاطر شرم از رنگ قرمز لبانش، راهی صحرا شد.
جلوه گر ز آیینهٔ نقصان شود حسن کمال
تا به سروستان شدی کار قدت بالا گرفت
هوش مصنوعی: زیبایی و کمال در آینهی نقص خود را نشان میدهد، و هنگامی که به دشت سروها وارد میشوی، قامت تو بهویژه بالا و باریک میشود.
در فغان چون کوهسار آمد ز درد ناله ام
پنجهٔ بیداد دل تا دامت صحرا گرفت
هوش مصنوعی: نالهام مانند صدای کوهها به خاطر درد بلند شده و به دل سختی که دارم، چنگ زده است و این احساس، همه جا را در بر گرفته است.
دانه یاقوت می ریزد سرشک از دیده اش
هر که کام دل از آن لعل قدح پیما گرفت
هوش مصنوعی: هر کسی که از می لعل (شراب قرمز) بهرهمند شده و دلش شاد شده، اشکهایش همچون دانههای یاقوت بر روی صورتش میریزد.
تا نسیم آورد بوی لیلی ما را به دشت
گل چو نقش پا به پیشانی ره صحرا گرفت
هوش مصنوعی: نسیم به سراغ ما میآید و عطر لیلی را به دشت گل میآورد، درست مانند ردپایی که بر پیشانی راه صحرا نقش بسته است.
انبساط خاطرت را غنچه سان آماده باش
گر دلت امروز از اندیشهٔ فردا گرفت
هوش مصنوعی: اگر امروز دلت به خاطر فکر کردن به فردا ناراحت است، خودت را آماده کن تا با شادی و امید، مانند غنچهای در بهار، دلت را شاد کنی.
بسکه از پا تا سرش جویا دو رنگی ظاهر است
سرو قدش باج از شاخ گل رعنا گرفت
هوش مصنوعی: او به قد و قامتش خیلی میبالد، بهگونهای که از سر تا پا، در ظاهر به دو رنگی و زیبایی جلوهگری میکند. قامتش مانند سرو است و زیباییاش، همانند گل، او را ارزشمند و خاص میسازد.

جویای تبریزی