گنجور

شمارهٔ ۲۵۳

دور از تو هر لبی که می ناب خورده است
لب نیست لختی از دل خوناب خورده است
اشکم ز دیدهٔ بیضهٔ طوطی فرو چکد
زان حسن سبزه بسکه دلم آب خورده است
ننشست نیم لحظه به بزمم قدح ز دور
می همتم به ساغر گرداب خورده است
مرغابی سرشک جهد چون نگه ز چشم
گویی که طبل از دل بیتاب خورده است
از پیچ و تاب رشتهٔ عمرم عجب مدار
با موی آن کمر ز ازل تاب خورده است
ریزم گلاب ناب زمژگان بجای اشک
جویا دلم از آن گل رو آب خورده است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دور از تو هر لبی که می ناب خورده است
لب نیست لختی از دل خوناب خورده است
هوش مصنوعی: دور از تو، هر کسی که شراب ناب نوشیده باشد، گویی لب ندارد؛ زیرا که دلش پر از درد و غم است.
اشکم ز دیدهٔ بیضهٔ طوطی فرو چکد
زان حسن سبزه بسکه دلم آب خورده است
هوش مصنوعی: اشک من مانند قطره‌هایی است که از چشمم می‌چکد، به خاطر زیبایی سبزه، چرا که دل من به شدت از عشق آن سیراب شده است.
ننشست نیم لحظه به بزمم قدح ز دور
می همتم به ساغر گرداب خورده است
هوش مصنوعی: او حتی نیم‌لحظه هم در میخانه‌ام ننشسته است و در حال حاضر از دور، شرابم به ساغری رسیده که در گرداب است.
مرغابی سرشک جهد چون نگه ز چشم
گویی که طبل از دل بیتاب خورده است
هوش مصنوعی: مرغابی با چشم‌های پر از اشک به جست‌وجو می‌پردازد و گویی دلش از هیجان و اضطراب به تپش افتاده است.
از پیچ و تاب رشتهٔ عمرم عجب مدار
با موی آن کمر ز ازل تاب خورده است
هوش مصنوعی: عجیب نیست که از پیچ و تاب‌های زندگی‌ام تعجب کنی؛ زیرا موی کمر زیبایش از زمان‌های دور تاب خورده و خاصیت خاصی دارد.
ریزم گلاب ناب زمژگان بجای اشک
جویا دلم از آن گل رو آب خورده است
هوش مصنوعی: عطر خوش گلاب طبیعی به جای اشک از چشمانم می‌ریزد و قلبم از آن گل که بر روی آب رشد کرده، متاثر است.