شمارهٔ ۲۰۹
بزم ارباب ریا را ساغری در کار نیست
زاهدان خشک را چشم تری در کار نیست
از گرانجانی است گر زاهد نشد محتاج می
تیغهٔ کهسار را روشنگری در کار نیست
هست چون بحر توکل سیرگه درویش را
کشتی اش را بادبان و لنگری در کار نیست
بر سرم منت منه گو سایهٔ بال هما!
عاشق بی پا و سر را افسری در کار نیست
خال او در دلبری مستغنی از حسن خط است
در شکست قلب عاشق لشکری در کار نیست
از سبکروحی توان رستن ز ننگ احتیاج
در پریدن رنگ را بال و پری در کار نیست
غنچه ای هم زین چمن جویا نچیند همتم
نیستم بلبل مرا مشت زری در کار نیست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بزم ارباب ریا را ساغری در کار نیست
زاهدان خشک را چشم تری در کار نیست
هوش مصنوعی: در محفل فریب و تظاهر، نشانهای از عشق و روحیه وجود ندارد. کسانی که ظاهری خشک و بیاحساس دارند، نمیتوانند به زیباییها و احساسات عمیق دست یابند.
از گرانجانی است گر زاهد نشد محتاج می
تیغهٔ کهسار را روشنگری در کار نیست
هوش مصنوعی: اگر زاهد به نوشیدن می محتاج نشود، پس درختان کوهستان نیاز به روشنایی ندارند.
هست چون بحر توکل سیرگه درویش را
کشتی اش را بادبان و لنگری در کار نیست
هوش مصنوعی: وجود تو مانند دریایی است که درویش را برای سفرش نیاز به بادبان و لنگر ندارد.
بر سرم منت منه گو سایهٔ بال هما!
عاشق بی پا و سر را افسری در کار نیست
هوش مصنوعی: بر سرم منت نگذار و نگویید که سایهی بال پرندهی عالی مقام بر من افتاده است! زیرا کسی که عاشق است و نه پا دارد و نه سر، نیازی به افسری و سرپرستی ندارد.
خال او در دلبری مستغنی از حسن خط است
در شکست قلب عاشق لشکری در کار نیست
هوش مصنوعی: خال او در زیبایی دلبری به قدری جذاب و خاص است که نیازی به زیبایی نوشتار ندارد، زیرا دل عاشق به راحتی تسخیر میشود و نیازی به تلاش زیادی نیست تا قلب او را بشکنند.
از سبکروحی توان رستن ز ننگ احتیاج
در پریدن رنگ را بال و پری در کار نیست
هوش مصنوعی: از روح سبکی میتوان آزاد شد و از شر خجالت نیاز رهایی یافت، زیرا برای پرواز نیازی به بال و پر نیست.
غنچه ای هم زین چمن جویا نچیند همتم
نیستم بلبل مرا مشت زری در کار نیست
هوش مصنوعی: غنچهای از این گلزار نمیچینم، زیرا ارادهام چنین نمیباشد. بلبل برای من به زیور زر نیاز ندارد و در زندگیام نیازی به این کارها نیست.

جویای تبریزی