شمارهٔ ۱۶۴
رخ نمودی و جهانی به تماشا برخاست
برقع افکندی و فریاد ز دلها برخاست
تخم اشکی که ز درد تو فشاندیم به خاک
نخل آهی شد و از سینهٔ صحرا برخاست
جز نکویی طمع از سلسلهٔ نیک مدار
گوهر افشان بود ابری که ز دریا برخاست
هر قدم شور قیامت ز پی اش برخیزد
هر که با سلسلهٔ عشق تو از جا برخاست
کو گذشتی که سحر روی به دنیا نکند
شام آن کس که چو مهر از سر دنیا برخاست
در خیالت به ره دیده و دل بسکه دوید
نگه از چشم ترم آبله برپا برخاست
سیر در جنت آزادی اش ارزانی باد
هر که مانند تو جویا ز تمنا برخاست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
رخ نمودی و جهانی به تماشا برخاست
برقع افکندی و فریاد ز دلها برخاست
هوش مصنوعی: زمانی که تو ظاهر شدی، همه دنیا از شگفتی به تماشا ایستادند. سپس که پردهات را کنار زدی، صداها از دلها بلند شد و همه تحت تأثیر قرار گرفتند.
تخم اشکی که ز درد تو فشاندیم به خاک
نخل آهی شد و از سینهٔ صحرا برخاست
هوش مصنوعی: اشکی که به خاطر درد تو بر زمین ریختیم، همچون تخمی بود که با گذر زمان درختی بلند شده و از دل صحرا سر برآورده است.
جز نکویی طمع از سلسلهٔ نیک مدار
گوهر افشان بود ابری که ز دریا برخاست
هوش مصنوعی: تنها زیبایی و نیکویی است که میتواند از خوب بودن و خوبی جدا نشود. مانند ابری که از دریا برخاسته و مرواریدی را در دل خود حمل میکند.
هر قدم شور قیامت ز پی اش برخیزد
هر که با سلسلهٔ عشق تو از جا برخاست
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق تو حرکت کند، هر قدمی که برمیدارد، طعم و حال و هوای قیامت را خواهد چشید.
کو گذشتی که سحر روی به دنیا نکند
شام آن کس که چو مهر از سر دنیا برخاست
هوش مصنوعی: زمانی که تو از این دنیا رفتی و به عالم دیگر منتقل شدی، دیگر سحرگاهان چهرهای به دنیا نشان نخواهی داد. آن فردی که مانند خورشید از این دنیا بالا رفته و دیگر بازنخواهد گشت، شب را برای مردم روشن نخواهد کرد.
در خیالت به ره دیده و دل بسکه دوید
نگه از چشم ترم آبله برپا برخاست
هوش مصنوعی: در خیال تو، چشمانم به قدری گشته و دل من به شدت نگران شده که حالا از اشکهایم آبلهای بر پوست من نمایان شده است.
سیر در جنت آزادی اش ارزانی باد
هر که مانند تو جویا ز تمنا برخاست
هوش مصنوعی: آرزو میکنم هر کسی که به دنبال آزادی و خواستههای خود است، مانند تو، در بهشت آن را بیابد.

جویای تبریزی