گنجور

شمارهٔ ۱۵۷

از تف آه من بسان حباب
فرش و دیوار و سقف خانه شد آب
شعلهٔ حسن او بسوزاند
کز نقابش کنی ز چادر آب
هر سحرگه زجام آئینه
چشم مستش کشیده بادهٔ ناب
دوش شرم نگه به آتش نرم
از گل روی او گرفته گلاب

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از تف آه من بسان حباب
فرش و دیوار و سقف خانه شد آب
هوش مصنوعی: به خاطر آه و افسردگی من، مانند حباب‌ها، آب به فرش و دیوار و سقف خانه نفوذ کرد و همه جا را مرطوب کرد.
شعلهٔ حسن او بسوزاند
کز نقابش کنی ز چادر آب
هوش مصنوعی: شعلهٔ زیبایی او آن‌چنان سوزان است که اگر نقاب خود را از چادر برداری، آب می‌شود.
هر سحرگه زجام آئینه
چشم مستش کشیده بادهٔ ناب
هوش مصنوعی: هر صبح، از جام درخشان چشم معشوقش، نوشیدنی خالص و دلنشین را می‌نوشد.
دوش شرم نگه به آتش نرم
از گل روی او گرفته گلاب
هوش مصنوعی: دیشب از شرم و حیا، نگاهی به چهره زیبا و نرم او انداختم که مانند گلاب خوشبو بود و باعث شد تا آتش عشق در دلم شعله‌ور شود.