گنجور

شمارهٔ ۱۲۲

منع نتوان کرد از بی طاقتی سیماب را
مشکل است آری عنان داری دل بیتاب را
چون حسب کامل عیار افتاد از گوهر مپرس
کس نمی جوید نسب خورشید عالمتاب را
مخزن دل را زبان خامشی باشد کلید
یافتم از بستن لب فیض فتح الباب را
در شب هجرت چو چشمم گوهر افشانی کند
می کشد در گوش دریا حلقهٔ گرداب را
در حریم وصل از فیض شمیم زلف او
کرده محکم هر نفس در کام دل قلاب را
از بناگوشی کزو صبح تجلی را صفاست
می نماید حلقهٔ زلفش گل مهتاب را
ابروش زان شعلهٔ رخسار شد خون ریزتر
می برد با آنکه از شمشیر، آتش آب را
آرزوی خاطر از بحرین چشم و دل بجوی
گر تو جویا طالبی آن گوهر نایاب را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منع نتوان کرد از بی طاقتی سیماب را
مشکل است آری عنان داری دل بیتاب را
هوش مصنوعی: نمی‌توان از بی‌تابی و ناامیدی سیماب جلوگیری کرد. به‌راستی دشوار است که بر دل ناآرام و بی‌قرار خود تسلط داشته باشی.
چون حسب کامل عیار افتاد از گوهر مپرس
کس نمی جوید نسب خورشید عالمتاب را
هوش مصنوعی: وقتی که مقام و سرمایه‌ی یک فرد به خوبی شناخته شود، دیگر کسی از او نمی‌پرسد که نسب و خویشاوندی‌اش چیست، مانند اینکه هیچ‌کس از خورشید به خاطر نژادش سوال نمی‌کند.
مخزن دل را زبان خامشی باشد کلید
یافتم از بستن لب فیض فتح الباب را
هوش مصنوعی: در دل انسان اسراری وجود دارد که با سکوت می‌توان به آن دست یافت. من دریافتم که با سکوت، می‌توان به دروازهٔ این اسرار وارد شد.
در شب هجرت چو چشمم گوهر افشانی کند
می کشد در گوش دریا حلقهٔ گرداب را
هوش مصنوعی: در شب هجرت، وقتی چشمانم مانند جواهر می‌درخشد، دریا از گوشه‌اش به من حلقه‌ای از گرداب نشان می‌دهد.
در حریم وصل از فیض شمیم زلف او
کرده محکم هر نفس در کام دل قلاب را
هوش مصنوعی: در محفل وصال و نزدیکی به معشوق، هر لحظه از عطر و لطافت موهای او بهره‌مند می‌شوم و به شدت خود را در دامان عشق او درگیر کرده‌ام.
از بناگوشی کزو صبح تجلی را صفاست
می نماید حلقهٔ زلفش گل مهتاب را
هوش مصنوعی: از گوشه‌ای که صبحگاهان زیبایی را به نمایش می‌گذارد، حلقه موی او مانند گل‌های ماه است.
ابروش زان شعلهٔ رخسار شد خون ریزتر
می برد با آنکه از شمشیر، آتش آب را
هوش مصنوعی: ابروهای او مانند شعله‌ای از چهره‌اش می‌درخشد و خون بیشتری به راه می‌اندازد، در حالی که این کار از شمشیر نیز خطرناکتر و آتشین‌تر است.
آرزوی خاطر از بحرین چشم و دل بجوی
گر تو جویا طالبی آن گوهر نایاب را
هوش مصنوعی: اگر دلت می‌خواهد به آرامش برسی و گوهر نایاب را پیدا کنی، باید از سرزمین بحرین بخواهی و چشم و دلت را در جستجوی آن قرار دهی.