شمارهٔ ۱۰۶
به عرش عزتم جا داده است اقبال خواریها
نماند ضایع آخر فیض ضایع روزگاریها
چو با تیغ تضرع رو به سویم کرد دانستم
که تابد پنجهٔ خورشید را نیروی زاریها
به نام خویشتن گیری برات لامکان سیری
نهی گر پای استغنا به دوش بردباریها
من و در خاک و خون غلتیدن و بیطاقتی و غم
تو و مژگان خونآلود و شغل دشنهکاریها
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به عرش عزتم جا داده است اقبال خواریها
نماند ضایع آخر فیض ضایع روزگاریها
هوش مصنوعی: خداوند عزت را به من عطا کرده و دیگر جایی برای خفت و ذلت باقی نمانده است؛ زیرا در نهایت، نعمتهای گذشته و شرایط سخت به هدر نخواهد رفت.
چو با تیغ تضرع رو به سویم کرد دانستم
که تابد پنجهٔ خورشید را نیروی زاریها
هوش مصنوعی: وقتی با اشک و ناله به سمت من آمد، متوجه شدم که قدرت دعا و زاری چقدر بر دلها تأثیر میگذارد.
به نام خویشتن گیری برات لامکان سیری
نهی گر پای استغنا به دوش بردباریها
هوش مصنوعی: نام خود را بر خود بگذار و به بینهایتی که در دسترس است، دست یاب. اگر بر دوشات بار استغنا باشد، میتوانی صبر و تحمل را با خود به همراه داشته باشی.
من و در خاک و خون غلتیدن و بیطاقتی و غم
تو و مژگان خونآلود و شغل دشنهکاریها
هوش مصنوعی: من در خاک و خون میغلتیدم و دیوانهوار برای تو به درد و غم میسوزم، در حالی که اشکهایم مثل خون جاری و به کار دشنهها مشغول بودند.

جویای تبریزی