شمارهٔ ۱۰۵ - وله
بتی که رشک لب لعل او برد عیسی
ز خط دمیدنش افتاده کار با موسی
ز جور خط شده تاریتر از دل فرعون
رخی که بود درخشانتر از کف موسی
رخش به زیر خط اندر چنانکه پنداری
درون کسوت مجنون نهان شود لیلی
چو قلب شیر بود ریش چون ز صورت رست
ز آدمی برمند اهل درد ازین معنی
ولی نگار سزد نوخط و سهیقامت
که پاکباز و حقیقتشناس نیست صبی
چه مایه خون که من از دست کودکی خوردم
که مینداشت ممیز نفاق را ز وفی
من از شراب سرودم سخن وی از جلاب
من از ثریا کردم حدیث و او ز ثری
چو تربیت شد رفت و بر حریفان خفت
چنانکه عمر ابد در فراش مرگ فجی
کنون ز بالغ و نابالغ بتان دل من
چنان رمیده که سبحان ربی الاعلی
ولی تغزل باز از پوشان اولی است
به مدح آصف جم مرتبت حسینقلی
وزیرِ عادلِ باذل بزرگِ کوچکدل
که بر زمانه فشاند آستین استغنی
ز کلک اوست همان خاصیت به پیکر ملک
که از دعای مسیحا به قالب موتی
ستاره سوخته خصم از شکوهش آن بیند
که از طلوع ملمع سهیل تخم زنی
ای آن وزیر ابوذرجمهر چهر که ماند
به دور عدل تو بر طاق شهرت کسری
هنوز این قدم اولین دولت توست
کجاست تا که برآید به غایت القصوی
بمان که تا بزند شه به عون خامه تو
به مرز کاشغر اندر همای سایه لوی
امید گاها ده سال رفت کز یک بار
فزون بیزد نیامد محمد بن علی
چرا که یزدان داند که یزدیان از بخل
برای دنیا هر دم دهند صد عقبی
از این گذشته که بخل اقتضای این مُلک است
خدات حفظ کند زین طبیعت مسری
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بتی که رشک لب لعل او برد عیسی
ز خط دمیدنش افتاده کار با موسی
هوش مصنوعی: آن لبی که به رنگ لعل و زیباست، باعث حسادت عیسی میشود و از خطی که بر آن دمیده شده، کار موسی نیز تحت تأثیر قرار گرفته است.
ز جور خط شده تاریتر از دل فرعون
رخی که بود درخشانتر از کف موسی
هوش مصنوعی: از ظلم و ستم، حالتی به وجود آمده است که دل فرعون را هم تحت تأثیر قرار میدهد، در حالی که چهرهای که به زیبایی و درخشانی چهره موسی مشهور است، دچار تیرگی و زشتی شده است.
رخش به زیر خط اندر چنانکه پنداری
درون کسوت مجنون نهان شود لیلی
هوش مصنوعی: اسب زیبا و پر توان به آرامی در زیر خط حرکت میکند، گویی که در لباس مجنون، لیلی پنهان شده است.
چو قلب شیر بود ریش چون ز صورت رست
ز آدمی برمند اهل درد ازین معنی
هوش مصنوعی: وقتی قلب کسی مانند دل شیر قوی و شجاع باشد، نشان میدهد که او از شکل و قیافه ظاهری فراتر رفته و به عمق احساسات و دردها دست پیدا کرده است. اهل درد و رنج از این موضوع به خوبی آگاه هستند.
ولی نگار سزد نوخط و سهیقامت
که پاکباز و حقیقتشناس نیست صبی
هوش مصنوعی: ولی زیبای من سزاوار است که نوشتار و قامتش زیبا باشد، زیرا کسی که به درستی و حقیقت پی برده، نباید بیتوجه باشد.
چه مایه خون که من از دست کودکی خوردم
که مینداشت ممیز نفاق را ز وفی
هوش مصنوعی: من به خاطر پردهپوشی و نفاقی که از یک کودک سر زد، بسیار رنج و درد کشیدم.
من از شراب سرودم سخن وی از جلاب
من از ثریا کردم حدیث و او ز ثری
هوش مصنوعی: من درباره شراب شعر میگویم و او درباره خوشبوها سخن میگوید. من از ستارههای بلند صحبت میکنم و او از زمین و امور دنیوی.
چو تربیت شد رفت و بر حریفان خفت
چنانکه عمر ابد در فراش مرگ فجی
هوش مصنوعی: هنگامی که تربیت یافته است، به گونهای رفتار میکند که مانند کسی است که همیشه در حال خواب و آرامش است، حتی اگر مرگ به شکل ناگهانی و هولناکی به سراغش بیاید.
کنون ز بالغ و نابالغ بتان دل من
چنان رمیده که سبحان ربی الاعلی
هوش مصنوعی: در حال حاضر، دل من به خاطر معشوقانی که هم بالغ و هم نابالغ هستند، به شدت پریشان و ناآرام شده است. این وضعیت به قدری شدید است که فقط میتوانم به ستایش خداوند بپردازم.
ولی تغزل باز از پوشان اولی است
به مدح آصف جم مرتبت حسینقلی
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به نظم و شعر درباره شخصیتها و ویژگیهای آصف جم، که به مقام و منزلت بالایی دست یافته است، میپردازد. او به زیبایی و تاثیر هنر شعر اشاره میکند و نشان میدهد که تغزل (شعر عاشقانه) به نوعی از ستایش و مدح تبدیل شده است.
وزیرِ عادلِ باذل بزرگِ کوچکدل
که بر زمانه فشاند آستین استغنی
هوش مصنوعی: وزیری که عادل و بزرگوار است، اما دلش کوچک است و به راحتی از خودش مایه میگذارد، قدرتش را صرفا برای نمایش در برابر دنیا به کار میبرد.
ز کلک اوست همان خاصیت به پیکر ملک
که از دعای مسیحا به قالب موتی
هوش مصنوعی: از قلم او همان ویژگی به وجود آمده که از دعاهای مسیحا به جسم مرده زندگی بخشیده میشود.
ستاره سوخته خصم از شکوهش آن بیند
که از طلوع ملمع سهیل تخم زنی
هوش مصنوعی: ستارهای که سوخته و خاموش شده، از عظمت و زیبایی خود میبیند که مانند طلوع روشن و درخشان ستاره سهیل، نشانهای برای زندگی و زایش دوباره است.
ای آن وزیر ابوذرجمهر چهر که ماند
به دور عدل تو بر طاق شهرت کسری
هوش مصنوعی: ای وزیر بزرگ، ای کسی که چهرهات در دورانی که عدل و انصاف تو حاکم بود، بر بالاترین مرتبه شهرت و اعتبار قرار داشت.
هنوز این قدم اولین دولت توست
کجاست تا که برآید به غایت القصوی
هوش مصنوعی: این هنوز نخستین مرحله از موفقیت تو است، پس کجا ممکن است به اوج و بالاترین حد برسد؟
بمان که تا بزند شه به عون خامه تو
به مرز کاشغر اندر همای سایه لوی
هوش مصنوعی: بمان تا اینکه پادشاه به کمک قلم تو در مرز کاشغر پرندهای زیبا به پرواز درآورد.
امید گاها ده سال رفت کز یک بار
فزون بیزد نیامد محمد بن علی
هوش مصنوعی: امید به اینکه پس از مدتها انتظار، به نتیجهای برسیم، گاهی فراتر از ده سال به طول میانجامد، اما در نهایت ممکن است یکبار از آن انتظار به ثمر برسد و واقعاً محقق شود.
چرا که یزدان داند که یزدیان از بخل
برای دنیا هر دم دهند صد عقبی
هوش مصنوعی: زیرا خداوند میداند که انسانها به خاطر دنیا و دوری از فقر، هر لحظه آمادهاند که به دیگران حسادت ورزند و از محبت و بخشش دریغ کنند.
از این گذشته که بخل اقتضای این مُلک است
خدات حفظ کند زین طبیعت مسری
هوش مصنوعی: بنا بر واقعیتها، بخل و خودخواهی در این دنیا امر طبیعی و رایجی است. خداوند تو را از این ویژگی مضر محفوظ بدارد.