شمارهٔ ۹۸
در دلم زآتش تو داغ بس است
خانه تنگ است یک چراغ بس است
گر نیامد دلم به کف به سراغ
اینکه آمد به تو سراغ بس است
مشک گو روبه باد و عود بسوز
بوی تومانده در دماغ بس است
باغبان را چه کار با عطار
عطر جیبش نسیم باغ بس است
محضر رندیم ز درد کشان
دلقی از جرعه داغ داغ بس است
چتر فرق شهید وادی عشق
گرد گشته سپاه زاغ بس است
سود جامی ز شغل غمهایت
از غم دیگران فراغ بس است
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در دلم زآتش تو داغ بس است
خانه تنگ است یک چراغ بس است
هوش مصنوعی: در دل من از عشق تو آتش زیادی وجود دارد. اینجا خیلی تنگ است و فقط یک چراغ کافی است.
گر نیامد دلم به کف به سراغ
اینکه آمد به تو سراغ بس است
هوش مصنوعی: اگر دل من به دست نیامده، کافی است که بدانم تو به من توجه کردهای.
مشک گو روبه باد و عود بسوز
بوی تومانده در دماغ بس است
هوش مصنوعی: عطر خوش مشک را به سمت باد بفرست و عود را بسوزان؛ چون بوی دلپذیر آن به اندازه کافی در فضا پخش میشود.
باغبان را چه کار با عطار
عطر جیبش نسیم باغ بس است
هوش مصنوعی: باغبان نیازی به عطر عطار ندارد و برای او بوی خوش درختان و گلها، همان نسیم باغ کافی است.
محضر رندیم ز درد کشان
دلقی از جرعه داغ داغ بس است
هوش مصنوعی: در محفل کسانی که درد را تجربه کردهاند، وجود ما نشانهای از رندی و زیرکی است و همین مقدار از لذت و خوشی برای ما کافی است.
چتر فرق شهید وادی عشق
گرد گشته سپاه زاغ بس است
هوش مصنوعی: شهید در عرصه عشق مانند چتری است که از آن محافظت میکند و نیروی زاغ که نماد ناکامی و موانع است، کافی است تا این عشق را تحت فشار قرار دهد.
سود جامی ز شغل غمهایت
از غم دیگران فراغ بس است
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب از غمهای تو تأثیر میگیرد، و از غم دیگران بینیاز است.