شمارهٔ ۵۴
زهی عشق تو را بر کفرو دین پشت
رخت آتش زده بر جان زردشت
بود روشن ز رخسار و جبینت
که تو خورشید و ماهی پشت بر پشت
به وصف زلف تو کرده دبیران
سیاهی و قلم زانگشت و انگشت
به افسون باز نتوان رستن از عشق
نشاید مشعل صبح از نفس کشت
به آن غمزه مشو جامی مقابل
مزن با آن درفش از سادگی مشت
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی عشق تو را بر کفرو دین پشت
رخت آتش زده بر جان زردشت
هوش مصنوعی: عشق تو به قدری عظیم و شگفتانگیز است که حتی اعتقادات و دینهای مختلف را تحت تأثیر قرار داده است و مانند آتشی سوزان بر وجود زردشت روشنایی بخشیده است.
بود روشن ز رخسار و جبینت
که تو خورشید و ماهی پشت بر پشت
هوش مصنوعی: چهره و پیشانیات چنان روشن است که گویی تو خود خورشید و ماهی هستی که پشت سر هم در آسمان درخشندگی میافزایند.
به وصف زلف تو کرده دبیران
سیاهی و قلم زانگشت و انگشت
هوش مصنوعی: زلف تو را آنچنان توصیف کردهاند که نویسندگان را به نوشتن وا داشته و تمام جوهر و قلم را از انگشتان خود به کار گرفتهاند.
به افسون باز نتوان رستن از عشق
نشاید مشعل صبح از نفس کشت
هوش مصنوعی: باید قبول کنیم که عشق همچون جادو و افسون است و فرار از آن امکانپذیر نیست. مانند این است که بگوییم نمیتوانیم نور صبح را از نفسکشی خود بگیریم. عشق در زندگی ما به گونهای است که نمیتوان به سادگی از آن دور شد.
به آن غمزه مشو جامی مقابل
مزن با آن درفش از سادگی مشت
هوش مصنوعی: از آن چشم فریبنده، جلوهگری نکن و در برابر آن نشانهی زیبا، با سادگی خودت خودت را به دردسر نینداز.