گنجور

شمارهٔ ۵۰

گرم رسد ز زنخدان تو هزار آسیب
زهی محال که دندان کنم چو سین زان سیب
ذقن بپوش چو بر من گذر کنی که مباد
ز برق آه من آن سیب را رسد آسیب
به زیب جامه چه حاجت تو را که می گیرد
قبای دلبری از قد جامه زیب تو زیب
عنان ناز به کف تا سواره بگذشتی
نماند عقل مرا پای در رکیب شکیب
نکرد میل به طوبی سرشکم از قد تو
اگر چه می رود آب از فراز سوی نشیب
نه ایمنند ز تو طایران سدره نشین
چنین که حلقه زلفت نهاد دام فریب
پس از لقای تو جامی همی رمد ز رقیب
چو کرد خو به فرشته خورد ز دیو نهیب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرم رسد ز زنخدان تو هزار آسیب
زهی محال که دندان کنم چو سین زان سیب
هوش مصنوعی: اگر هزار آسیب از زنخدان تو به من برسد، هیچ بعید نیست که مانند دندان به سین (سینه) تو بچسبم، چون میوه‌ای شیرین چون سیب.
ذقن بپوش چو بر من گذر کنی که مباد
ز برق آه من آن سیب را رسد آسیب
هوش مصنوعی: وقتی بر من می‌گذری، چهره‌ات را بپوشان تا اینکه مبادا با آه من، به آن سیب زیبا آسیبی برسد.
به زیب جامه چه حاجت تو را که می گیرد
قبای دلبری از قد جامه زیب تو زیب
هوش مصنوعی: به چه دلیلی به زیبایی لباس خود اهمیت می‌دهی، وقتی که جذابیت و دلربایی تو به خاطر قامت و زیبایی خودت است؟
عنان ناز به کف تا سواره بگذشتی
نماند عقل مرا پای در رکیب شکیب
هوش مصنوعی: برای لحظه‌ای زیبایی و ناز تو چنان مرا درگیر خود کرد که دیگر نتوانستم فکر کنم و عقل من در این میان گم شد.
نکرد میل به طوبی سرشکم از قد تو
اگر چه می رود آب از فراز سوی نشیب
هوش مصنوعی: اگرچه آب از بلندی به سمت پایین می‌ریزد، اما اشک من از زیبایی تو به طوبی (درختی در بهشت) نمی‌رسد.
نه ایمنند ز تو طایران سدره نشین
چنین که حلقه زلفت نهاد دام فریب
هوش مصنوعی: پرندگان سدره در امان نیستند از تو، زیرا که دامی فریبنده از حلقه زلفت به وجود آمده است.
پس از لقای تو جامی همی رمد ز رقیب
چو کرد خو به فرشته خورد ز دیو نهیب
هوش مصنوعی: پس از دیدار تو، جامی از دست رقیب می‌گریزد، چون خوابش بر فرشته می‌افتد و از دیو صدایی بلند می‌شنود.