شمارهٔ ۲۴۷
زهی نور تو از هر ذره ظاهر
کمال وحدت ذات تو قاهر
تویی اول تویی آخر ولیکن
نه اول باشدت پیدا نه آخر
تویی ظاهر ز هر خاطر ندانم
چرا سالک کند نفی خواطر
ز جام عشق تو یک جرعه خواهم
ولیکن لاعلی ایدی المظاهر
ز تو غایب چرا باشم چو بینم
به حال خود تو را جاوید حاضر
تویی در چهره معشوق منظور
تویی در دیده عشاق ناظر
نیاید با وطن باز آن که گردد
به عزم کعبه کویت مسافر
کند ترک سفر هر راهدانی
که گردد بر درت روزی مجاور
طریقت جامی از صاحبدلی گیر
که باشد در سلوک عشق ماهر
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی نور تو از هر ذره ظاهر
کمال وحدت ذات تو قاهر
هوش مصنوعی: ای نور تو، از هر ذرهای از عالم روشنایی میبخشی و نشاندهندهی کمال و یکتایی ذات تو هستی که بر همه چیز سلطه دارد.
تویی اول تویی آخر ولیکن
نه اول باشدت پیدا نه آخر
هوش مصنوعی: تو اولین و آخرین هستی، اما نه آغاز تو را میتوان دید و نه پایانات را.
تویی ظاهر ز هر خاطر ندانم
چرا سالک کند نفی خواطر
هوش مصنوعی: تو همواره در دل هر اندیشهای هستی، نمیدانم چرا سالک ناگزیر باید از این اندیشهها دوری کند.
ز جام عشق تو یک جرعه خواهم
ولیکن لاعلی ایدی المظاهر
هوش مصنوعی: از جام عشق تو یک جرعه میخواهم، اما نه برای نیکیهایی که در ظاهر نمودار است.
ز تو غایب چرا باشم چو بینم
به حال خود تو را جاوید حاضر
هوش مصنوعی: چرا از تو دور باشم وقتی که همیشه تو را در حالت خودم حاضر میبینم؟
تویی در چهره معشوق منظور
تویی در دیده عشاق ناظر
هوش مصنوعی: تو در چهره محبوب ظاهر هستی و در چشم عاشقان، تو را مینگرند.
نیاید با وطن باز آن که گردد
به عزم کعبه کویت مسافر
هوش مصنوعی: کسی که با هدف زیارت کعبه از وطن خود خارج میشود، هرگز از سفر به وطن خود باز نخواهد گشت.
کند ترک سفر هر راهدانی
که گردد بر درت روزی مجاور
هوش مصنوعی: هر مسافری که به درگاه تو برسد، دیگر سفر را رها میکند و در آن جا ماندگار میشود.
طریقت جامی از صاحبدلی گیر
که باشد در سلوک عشق ماهر
هوش مصنوعی: از یک فرد با تجربه و آگاه در مسیر عشق کمک بگیر، زیرا او در زمینه سلوک و سیر و سلوک عاشقانه ماهر است.