گنجور

شمارهٔ ۲۴۵

گر همچو عود جا دهدم یار در کنار
از دست او کنم بر او ناله های زار
گویم بدو که ای به سرانگشت مرحمت
بگرفته نبض مضطربم را طبیب وار
در اضطراب نبض مرا اختیار نیست
عشق تو برده است ز دست من اختیار
از گوشمال هجر تو چون ناله برکشم
گوشی به ناله های من هجر دیده دار
عاشق که نالد از غم هجران بدان خوش است
کآواز ناله را برساند به گوش یار
بلبل شود دراز زبان در نوای شوق
چون گوش خویش پهن کند گل ز شاخسار
گویند بهر چیست چنین بی قراریت
چون در کنار یار بود هر دمت قرار
گویم که تا غبار دویی در میانه هست
باشد نهفته چهره وحدت درآن غبار
جامی به آب دیده نشان آن غبار را
تا بی غبار یار شود برتو آشکار

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر همچو عود جا دهدم یار در کنار
از دست او کنم بر او ناله های زار
هوش مصنوعی: اگر یارم را در کنار خود مانند عود جای دهم، از جدایی او با دل‌درد و ناله‌های زاری فریاد خواهم زد.
گویم بدو که ای به سرانگشت مرحمت
بگرفته نبض مضطربم را طبیب وار
هوش مصنوعی: به او می‌گویم که ای کسی که با مهارت و لطف خویش، نبض ناپایدارم را به دست گرفته‌ای، مانند یک پزشک.
در اضطراب نبض مرا اختیار نیست
عشق تو برده است ز دست من اختیار
هوش مصنوعی: در حالتی از نگرانی و دلواپسی هستم که نمی‌توانم نبض خود را کنترل کنم. عشق تو تمام اختیار من را از من گرفته است.
از گوشمال هجر تو چون ناله برکشم
گوشی به ناله های من هجر دیده دار
هوش مصنوعی: وقتی که از دوری تو به شدت آتش ناله می‌زنم، امیدوارم کسی به صدای ضجه‌هایم که از غم جدایی است، گوش فرا دهد.
عاشق که نالد از غم هجران بدان خوش است
کآواز ناله را برساند به گوش یار
هوش مصنوعی: عاشق وقتی از درد دوری معشوقش شکایت می‌کند، این شکایت برایش خوشایند است، چون صدای ناله‌اش را به گوش محبوبش می‌رساند.
بلبل شود دراز زبان در نوای شوق
چون گوش خویش پهن کند گل ز شاخسار
هوش مصنوعی: بلبل با شادی و شور، آواز دلنشینی سر می‌دهد و وقتی که درخت گل را می‌بیند، احساسش را به زبان می‌آورد.
گویند بهر چیست چنین بی قراریت
چون در کنار یار بود هر دمت قرار
هوش مصنوعی: می‌گویند دلیل بی‌قراری تو چیست، وقتی که در کنار محبوبی، در هر لحظه آرامش داری.
گویم که تا غبار دویی در میانه هست
باشد نهفته چهره وحدت درآن غبار
هوش مصنوعی: تا زمانی که غبار فاصله میان ما وجود دارد، چهره واقعیِ یگانگی در آن غبار پنهان مانده است.
جامی به آب دیده نشان آن غبار را
تا بی غبار یار شود برتو آشکار
هوش مصنوعی: با اشک‌های خود لکه‌ای از غبار را به نمایش گذاشتم تا یارم بدون هیچ غباری برای تو مشخص شود.

حاشیه ها

1401/10/02 05:01
نادر..

غبارِ دویی..