شمارهٔ ۲۳۷
آن ترک کج کله چو هوای شکار کرد
در یک قبا هزار بلا را سوار کرد
زد مرده سبزه سان ز سم بادپاش سر
برهر زمین که راه چو باد بهار کرد
ببرید تن ز جان که شود گرد در رهش
از گرد ره چو جا به میان غبار کرد
کشته مخوان شکاری او را که چون رسید
تیرش بدو ز شادی آن جان نثار کرد
چشم است زخم او به تن صید و تیر ازو
چون بگذارند سوی خودش چشم چار کرد
زینسان کزو چو لاله برم داغها به خاک
خواهد زمانه خاک مرا لاله زار کرد
جامی که شد خمیده به بزم غمش چو چنگ
از رشته های اشک بر آن چنگ تار کرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن ترک کج کله چو هوای شکار کرد
در یک قبا هزار بلا را سوار کرد
هوش مصنوعی: آن جوان با موهای کج و خم، وقتی به سمت شکار رفت، در یک لباس ساده، هزار مشکل و دردسر را به دوش کشید.
زد مرده سبزه سان ز سم بادپاش سر
برهر زمین که راه چو باد بهار کرد
هوش مصنوعی: از دل خاک، سبزهای سر برآورده، مانند جوانهای که از مرده میروید. باد بهاری به هر جا که بوزد، راه را برای شکفتن و جوانه زدن فراهم میکند.
ببرید تن ز جان که شود گرد در رهش
از گرد ره چو جا به میان غبار کرد
هوش مصنوعی: تن را از جان جدا کن، زیرا هنگامی که گرد و غبار در راه او برمیخیزد، وجود تو در میان آن غبار گم میشود.
کشته مخوان شکاری او را که چون رسید
تیرش بدو ز شادی آن جان نثار کرد
هوش مصنوعی: شکاری را که به هدفش رسید، نیاورید که او با خوشحالی جانش را فدای تیرش کرد.
چشم است زخم او به تن صید و تیر ازو
چون بگذارند سوی خودش چشم چار کرد
هوش مصنوعی: چشم او مانند زخم بر تن شکار است و تیر از آن چشم به سمت خود برمیگردد. زمانی که این تیر رها شود، به شکلی غیرمنتظره به خود باز میگردد.
زینسان کزو چو لاله برم داغها به خاک
خواهد زمانه خاک مرا لاله زار کرد
هوش مصنوعی: از کسی که من از او به خاطر دلم داغهای زیادی دیدم، زمانه مرا فراموش نخواهد کرد و یک روز خاک من را تبدیل به لالهزار خواهد کرد.
جامی که شد خمیده به بزم غمش چو چنگ
از رشته های اشک بر آن چنگ تار کرد
هوش مصنوعی: جامی که در جشن و سرور به خاطر اندوهش خمیده شده، مانند سازی که با اشکهایش تارها را میآلاید، به تصویر میآید.