شمارهٔ ۲۲۲
گرچه اندازد به شاخ سدره امیدم کمند
دست کوتاهم ز تار زلف آن سرو بلند
تا چرا آن لب به حلوایی شکر آلوده شد
سربه سنگ از کله خشکی می زند هر لحظه قند
گوهر آمد لعل آن لب کان آن جانهای ما
بر چنان گوهر نشد فیروز هرکس کان نکند
تا فتادم دور ازان مه بر بساط شوق او
پای می کوبم خروشان همچو بر آتش سپند
ناصحا پندم مده کز باده بازآ زانکه کرد
بند بر گوشم صدای صوت مطرب راه پند
تا سگان کوی او روزی به من پهلو نهند
زیر دیوارش چو سایه خویش را خواهم فکند
عاشق آن گلرخی جامی چه گیری گل به دست
خرقه خونین بر انگشت درست خود مبند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرچه اندازد به شاخ سدره امیدم کمند
دست کوتاهم ز تار زلف آن سرو بلند
هوش مصنوعی: هر چند امیدم مانند دمی به درخت سدره (نماد آرزو و طمع) بند میشود، اما دست من به خاطر کوتاهیاش نمیتواند به تارهای موهای آن سرو بلند برسد.
تا چرا آن لب به حلوایی شکر آلوده شد
سربه سنگ از کله خشکی می زند هر لحظه قند
هوش مصنوعی: چرا آن لبها به شکر آغشته شدهاند؟ هر لحظه از خشکی، سرم به سنگ میخورد و قند میشکند.
گوهر آمد لعل آن لب کان آن جانهای ما
بر چنان گوهر نشد فیروز هرکس کان نکند
هوش مصنوعی: گوهر، همان لعل زیبای آن لب است؛ جانهای ما بر آن گوهر نیکو پیوستهاند، اما هر کس که در پی آن نباشد، بهرهای از این خوش شانسی نخواهد برد.
تا فتادم دور ازان مه بر بساط شوق او
پای می کوبم خروشان همچو بر آتش سپند
هوش مصنوعی: زمانی که از محبوبی دور افتادم، در حالت التهابی و عشق او همچون آتش میسوزم و احساساتم را با شور و هیجان بروز میدهم.
ناصحا پندم مده کز باده بازآ زانکه کرد
بند بر گوشم صدای صوت مطرب راه پند
هوش مصنوعی: ای نصیحتگران، مرا مپندارید که از می و خوشی دور شوم، زیرا صدای ساز و موسیقی آنچنان در گوشم فرارفته که هیچ نصیحتی نمیتواند مرا از این حال باز دارد.
تا سگان کوی او روزی به من پهلو نهند
زیر دیوارش چو سایه خویش را خواهم فکند
هوش مصنوعی: تا زمانی که سگان در کوی او کنار من بنشینند، زیر دیوارش مانند سایه خودم را به او نزدیک میکنم.
عاشق آن گلرخی جامی چه گیری گل به دست
خرقه خونین بر انگشت درست خود مبند
هوش مصنوعی: عاشق آن کسی هستم که در آغوشش گلی گرفته و خونینجامی به دوش دارد. دست خود را از این درد و رنج جدا نکن.