گنجور

شمارهٔ ۲۰۵

خطت کز طرف نسرین سربرآورد
به تاراج دل و دین سربرآورد
لبت آمد نگین خاتم جم
کز آنجا مور مشکین سربرآورد
دلم کآواره شد زان عارض و زلف
به روم افتاد وز چین سربرآورد
به فکر غمزه ات در خواب دیدم
که پیکانم ز بالین سر برآورد
چو شد فرهاد خاک از تربت او
گیاه مهر شیرین سر برآورد
چو سر در خرقه زاهد وصف حسنت
شنید از من به تحسین سربرآورد
به دلق فقر جامی پای پیچید
ز جیب عز و تمکین سربرآورد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خطت کز طرف نسرین سربرآورد
به تاراج دل و دین سربرآورد
هوش مصنوعی: نقش خط تو که از طرف گل نسرین سر برآورده، دل و ایمان را به یغما برده است.
لبت آمد نگین خاتم جم
کز آنجا مور مشکین سربرآورد
هوش مصنوعی: لب تو همچون نگین بر روی انگشتری است که از آنجا، موری سیاه سر برآورده است.
دلم کآواره شد زان عارض و زلف
به روم افتاد وز چین سربرآورد
هوش مصنوعی: دل من به خاطر آن چهره و موهای خوش تو پریشان و سرگردان شد و حالا که به یاد تو افتاده‌ام، غم و افسوسی در دلم جوانه زده است.
به فکر غمزه ات در خواب دیدم
که پیکانم ز بالین سر برآورد
هوش مصنوعی: خودم را در خواب دیدم که به خاطر زیبایی و نگاه تو، همچون پیکانی از سر بستر بلند شدم.
چو شد فرهاد خاک از تربت او
گیاه مهر شیرین سر برآورد
هوش مصنوعی: وقتی فرهاد به خاک سپرده شد، گیاهی به نام مهر شیرین از روی تربت او سر برآورد.
چو سر در خرقه زاهد وصف حسنت
شنید از من به تحسین سربرآورد
هوش مصنوعی: زمانی که زاهد در حال عبادت بود و در لباس خرقه خود نشسته بود، وقتی وصف زیبایی‌ات را از من شنید، سرش را بالا آورد و به تحسین پرداخت.
به دلق فقر جامی پای پیچید
ز جیب عز و تمکین سربرآورد
هوش مصنوعی: در لباس فقر، جامی از جایگاه و عزت خود برداشت و به آرامی از آن بلند شد.