گنجور

شمارهٔ ۱۶۴

یار هر دم سر بازار دگر می طلبد
چشمها چار خریدار دگر می طلبد
کس نیارد که ز کارش سری آرد بیرون
گرچه هر لحظه سرو کار دگر می طلبد
دادبر باد هوا دین و دلم را و کنون
بهر این کار هوادار دگر می طلبد
واعظم گو مده از نکهت فردوس خبر
دل من بوی ز گلزار دگر می طلبد
صد گرفتار به هر حلقه زلفش بیش است
واو به هر حلقه گرفتار دگر می طلبد
یافت دل دولت جاوید به یک دیدارش
وز خدا دولت دیدار دگر می طلبد
جامی آن مه ز تو خوش نیست به وصف دگران
بهر خود دفتر اشعار دگر می طلبد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار هر دم سر بازار دگر می طلبد
چشمها چار خریدار دگر می طلبد
هوش مصنوعی: دوست من هر لحظه در جستجوی دیگری است و چشمانش به دنبال کس دیگری می‌گردد که او را بخرد و بر سر بازار برود.
کس نیارد که ز کارش سری آرد بیرون
گرچه هر لحظه سرو کار دگر می طلبد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند از کارهایش خارج شود، هرچند که در هر لحظه نیاز به کار جدیدی دارد.
دادبر باد هوا دین و دلم را و کنون
بهر این کار هوادار دگر می طلبد
هوش مصنوعی: پروردگار، جان و اعتقادم را به باد سپرد و اکنون برای این موضوع به حامی دیگری نیاز دارم.
واعظم گو مده از نکهت فردوس خبر
دل من بوی ز گلزار دگر می طلبد
هوش مصنوعی: جمله می‌گوید که به جای گوش دادن به خبرهای شگفت‌انگیز و دل‌انگیز از بهشت، دل من بیشتر به بوی گل‌های یک باغ دیگر مشتاق است. به عبارت دیگر، او تمایل دارد که از زیبایی‌ها و شیفتگی‌های دیگری که در اطرافش وجود دارد، بهره‌مند شود.
صد گرفتار به هر حلقه زلفش بیش است
واو به هر حلقه گرفتار دگر می طلبد
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در دام عشق او گرفتار شده‌اند و او هر بار که یکی را در چنگ می‌گیرد، به سراغ شخص دیگری می‌رود.
یافت دل دولت جاوید به یک دیدارش
وز خدا دولت دیدار دگر می طلبد
هوش مصنوعی: با یک نگاه به محبوب، دل به خوشبختی ابدی دست یافتم و از خداوند، درخواست دیدار دیگری دارم.
جامی آن مه ز تو خوش نیست به وصف دگران
بهر خود دفتر اشعار دگر می طلبد
هوش مصنوعی: او می‌گوید که آن معشوقه‌اش به زیبایی در توصیف دیگران خوشایند نیست و به همین دلیل، برای خود اشعاری متفاوت و جدید می‌سازد.