شمارهٔ ۱۲۴
ترک شیرین شمایلی که مراست
کی توانم بدین دلی که مراست
من گرفتار و یار مستغنی
آه ازین کار مشکلی که مراست
شد پی دستبوس قاتل من
بوس بر دست قاتلی که مراست
رشته جان ز دل زبانه کشید
این بود شمع محفلی که مراست
همه بی حاصلی و گمراهیست
در ره عشق حاصلی که مراست
گم شدم در غمش چنانکه اجل
ره نیابد به منزلی که مراست
جامیم مست و رند و رسوا خواند
کرد شرح فضایلی که مراست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ترک شیرین شمایلی که مراست
کی توانم بدین دلی که مراست
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به عشقی عمیق و وابستگی دارد. شاعر از احساسات خود نسبت به محبوبی سخن میگوید که جذابیت و زیبایی خاصی دارد. او میپرسد که چگونه میتواند از این عشق و تعلق خاطر دل بکَند، در حالی که قلبش به این فرد وابسته است و نمیتواند از او فاصله بگیرد.
من گرفتار و یار مستغنی
آه ازین کار مشکلی که مراست
هوش مصنوعی: من در دامی افتادهام و عشق من کسی است که به من نیازی ندارد. آه از این مشکل دشواری که برای من پیش آمده است.
شد پی دستبوس قاتل من
بوس بر دست قاتلی که مراست
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و علاقهام، به سوی کسی میروم که باعث درد و رنج من شده است و او را میبوسم.
رشته جان ز دل زبانه کشید
این بود شمع محفلی که مراست
هوش مصنوعی: رشته زندگیام از دل به بیرون کشیده شد، این روشنایی که در این جمع وجود دارد، به خاطر من است.
همه بی حاصلی و گمراهیست
در ره عشق حاصلی که مراست
هوش مصنوعی: تمام ناپختگیها و سردرگمیها در مسیر عشق، تنها به خاطر هدفی است که من دارم.
گم شدم در غمش چنانکه اجل
ره نیابد به منزلی که مراست
هوش مصنوعی: من آنقدر در غم او غرق شدهام که مرگ هم نتواند به مکانی که من هستم دسترسی پیدا کند.
جامیم مست و رند و رسوا خواند
کرد شرح فضایلی که مراست
هوش مصنوعی: من جامی دارم که پر از شوق و ناپسند است، و در آن به بیان ویژگیهایی پرداختهام که مخصوص خودم است و آن را با صدای بلند میخوانم.

جامی