گنجور

شمارهٔ ۲۵

زین مروح خانه بادی می وزد بس دلپذیر
برمشام جانت ای دل قوت جان زین بادگیر
زین معطر باد هرکس شمه ای چون گل شنید
می رود دامان پر از مشک و گریبان پر عبیر
بین مشبکها دراو هر سو به صد بند و گره
تا کند آیندگان را دل به دام خود اسیر
از صفا دیوار او بنموده بی رنج قلم
هرچه گشته نقشبندان را مصور در ضمیر
تا به دانش را بود صد چشم بر در تا در او
پا نهد جمشید خورشید افسر گردون سریر
شاه ابوالغازی معز سلطنت سلطان حسین
آن که باشد ملک و ملت را معین دین را نصیر
بگذرد از مجد و رفعت سر ز چرخ این برج را
گر فتد آن آفتاب ملک را بر وی مسیر
ناگزیر خلق باشد سایه اقبال او
گرچه دارند از فروغ مهر و نور مه گزیر
تا زیند اندر پناه دولتش پیر و جوان
یاور او باد هم بخت جوان هم عقل پیر

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زین مروح خانه بادی می وزد بس دلپذیر
برمشام جانت ای دل قوت جان زین بادگیر
هوش مصنوعی: از این خانه بادی خوش و دلپذیر می‌وزد که جانت را خوشبو می‌کند، ای دل! این نسیم، قوت و انرژی زندگی‌ات را تامین می‌کند.
زین معطر باد هرکس شمه ای چون گل شنید
می رود دامان پر از مشک و گریبان پر عبیر
هوش مصنوعی: هرکسی که بوی خوش این باد معطر را استشمام کند، به سمت کسی می‌رود که دامنش پر از مشک و پیراهنش پر از عطر است.
بین مشبکها دراو هر سو به صد بند و گره
تا کند آیندگان را دل به دام خود اسیر
هوش مصنوعی: در بین طرح‌های زیبا و پیچیده، به هر سمت با صدها بند و گره، او تلاش می‌کند تا دل نسل‌های آینده را به دام خود بیندازد و اسیر سازد.
از صفا دیوار او بنموده بی رنج قلم
هرچه گشته نقشبندان را مصور در ضمیر
هوش مصنوعی: از پاکی و صفای او، دیواری ساخته شده که بدون زحمت و زحمت‌کشیدن، هر آنچه در دل نقش‌زده شده، تصویر می‌کند.
تا به دانش را بود صد چشم بر در تا در او
پا نهد جمشید خورشید افسر گردون سریر
هوش مصنوعی: در انتظار ورود جمشید، که همانند خورشید برتر و با مقام و منزلت است، چشم‌ها به در دوخته شده‌اند. این نشان‌دهنده‌ی ارزشمندی دانش و علم است که به جمشید اجازه می‌دهد بر تخت شاهی تکیه بزند.
شاه ابوالغازی معز سلطنت سلطان حسین
آن که باشد ملک و ملت را معین دین را نصیر
هوش مصنوعی: شاه ابوالغازی به سلطان حسین اشاره می‌کند و او را حامی دین و کمک‌کننده به ملک و ملت می‌داند.
بگذرد از مجد و رفعت سر ز چرخ این برج را
گر فتد آن آفتاب ملک را بر وی مسیر
هوش مصنوعی: اگر خورشید بر این برج مسیر خود را بگذراند، سر و عظمت این مکان از آسمان و افراشتگی‌اش کاسته می‌شود.
ناگزیر خلق باشد سایه اقبال او
گرچه دارند از فروغ مهر و نور مه گزیر
هوش مصنوعی: ناچار اقبال او باید بر سر مردم سایه بیفکند، هرچند که آنها توانایی دوری از نور خورشید و ماه را دارند.
تا زیند اندر پناه دولتش پیر و جوان
یاور او باد هم بخت جوان هم عقل پیر
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیر سایه‌ی نعمت‌های او زندگی می‌کنند، هم جوانان و هم سالمندان حامی او باشند. جوانی با بخت خوب و پیری با خرد و تجربه، در کنار او خواهند بود.