گنجور

شمارهٔ ۹۱

خط تو خضر را به سیه پوشی آورد
لعلت مسیح را به قدح نوشی آورد
هستم همه خطا را چه کنم گرنه لطف تو
آیین عفو و رسم خطاپوشی آورد
ترسم چنین که شیفته دشمنان شدی
کز یاد دوستانت فراموشی آورد
قصد هلاک اهل وفا چون کند قضا
روی دلت به راه جفا کوشی آورد
تدبیر عقل و هوش زده راه عالمی
خوش آن که ره به عالم بیهوشی آورد
بیرون ز پیرهن چو تنت را کنم خیال
در جانم آرزوی هم آغوشی آورد
گوشی بنه به جامی دلخسته پیش ازان
کش مردن از فراق تو خاموشی آورد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خط تو خضر را به سیه پوشی آورد
لعلت مسیح را به قدح نوشی آورد
هوش مصنوعی: خط تو به زیبایی و دلنوازی خضر را به یاد می‌آورد و لعل تو مانند مسیحی است که به شربت نیکو دعوت می‌کند.
هستم همه خطا را چه کنم گرنه لطف تو
آیین عفو و رسم خطاپوشی آورد
هوش مصنوعی: من همه‌ی اشتباهات را دارم، چه کنم، اگر نه، لطف و بخشش تو باید عادت و رسم پوشاندن خطاهایت باشد.
ترسم چنین که شیفته دشمنان شدی
کز یاد دوستانت فراموشی آورد
هوش مصنوعی: نگرانم که به خاطر علاقه‌مند شدن به دشمنان، دوستانت را فراموش کنی.
قصد هلاک اهل وفا چون کند قضا
روی دلت به راه جفا کوشی آورد
هوش مصنوعی: وقتی قضا و قدر بخواهد افرادی را که وفادار هستند از بین ببرد، دل تو را به سمت نادرستی و جفا هدایت می‌کند.
تدبیر عقل و هوش زده راه عالمی
خوش آن که ره به عالم بیهوشی آورد
هوش مصنوعی: تدبیر و تصمیم‌گیری عقل و هوش، مسیر خوبی را برای کسی فراهم کرده است که بتواند به دنیای بی‌دردسر و آرامش وارد شود.
بیرون ز پیرهن چو تنت را کنم خیال
در جانم آرزوی هم آغوشی آورد
هوش مصنوعی: اگر از لباس بیرون بروم و تنم را در نظر بگیرم، خیال آغوشی شگفت‌انگیز در جانم زنده می‌شود.
گوشی بنه به جامی دلخسته پیش ازان
کش مردن از فراق تو خاموشی آورد
هوش مصنوعی: قبل از اینکه به خاطر دوری تو سکوتی سنگین را تجربه کنم، کمی به جامی گوش بسپار.