شمارهٔ ۲۶۸
بر رخت گل گل که تأثیر شراب انداخته
هست برگی چند گل بر روی آب انداخته
کرده مهد از لاله و گل نرگس رعنای تو
زیر مشکین سایه بان خود را به خواب انداخته
نیست آن غنچه فراز شاخ در بستان که گل
بر رخ از شرم تو زنگاری نقاب انداخته
گیسو اندر پاکشان در دل خیالت کرده جای
شهریاری سایه بر شهر خراب انداخته
از لبت در بزم مستان چون گذشته نکته ای
آتشی در جام و شوری در کباب انداخته
آرزومند رخت چون دیده در خور تشنه ایست
بر امید آب خود را در سراب انداخته
آمده در چشم جامی میلهای آتشین
پیش رویت گر نظر بر آفتاب انداخته
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر رخت گل گل که تأثیر شراب انداخته
هست برگی چند گل بر روی آب انداخته
هوش مصنوعی: بر چهرهات زیبایی گلها که تحت تأثیر شراب است، تجلی یافته و چندین گل بر روی آب پاشیده شده است.
کرده مهد از لاله و گل نرگس رعنای تو
زیر مشکین سایه بان خود را به خواب انداخته
هوش مصنوعی: مهدی زیبا و کنایه از بهشت پر از گل و لاله را به تصویر کشیده است که دلنشینی وجود تو مانند گل نرگس، زیر سایهای دلپذیر و خوشبو، آرامش و خواب را به ارمغان میآورد.
نیست آن غنچه فراز شاخ در بستان که گل
بر رخ از شرم تو زنگاری نقاب انداخته
هوش مصنوعی: هیچ غنچهای در باغ وجود ندارد که به خاطر شرم تو، مانند گلی که بر روی چهرهاش نقابی زنگاری انداخته باشد، در فراز شاخهای باشد.
گیسو اندر پاکشان در دل خیالت کرده جای
شهریاری سایه بر شهر خراب انداخته
هوش مصنوعی: موهایت در دل پاکان، در خیال من، جایی را برای سلطنت خود انتخاب کرده، سایهات بر شهر ویران افکنده است.
از لبت در بزم مستان چون گذشته نکته ای
آتشی در جام و شوری در کباب انداخته
هوش مصنوعی: از لب تو در مجلس شادی، نکتهای گفته شده که مانند آتش در جام و هیجان در کباب شعلهور است.
آرزومند رخت چون دیده در خور تشنه ایست
بر امید آب خود را در سراب انداخته
هوش مصنوعی: کسی که آرزوی تو را دارد، مانند چشمی تشنه است که به دنبال آب میگردد و تنها در خیال خود به سراب امیدی دل خوش کرده است.
آمده در چشم جامی میلهای آتشین
پیش رویت گر نظر بر آفتاب انداخته
هوش مصنوعی: در چشمان آن جام، اشتیاقی سوزان دیده میشود که اگر به آفتاب خیره شوی، بیشتر احساسش میکنی.

جامی