شمارهٔ ۲۵۷
ای تو را روی وفا با دگران
جنگ با ما و صفا با دگران
تا به کام دگران ننشینم
منشین بهر خدا با دگران
همه آب و گل و تو جان و دلی
نسبتی نیست تو را با دگران
بی تو پهلو به زمین جان دادن
به که پهلوی تو جا با دگران
مگشا جیب چو گل تا ندهد
بوی تو باد صبا با دگران
تا بود خوش دگران را به تو دل
خوش نباشد دل ما با دگران
می کشی از کف جامی سر زلف
می کشی زلف به پا با دگران
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای تو را روی وفا با دگران
جنگ با ما و صفا با دگران
هوش مصنوعی: تو که با دیگران با وفا و صمیمی هستی، چرا با ما در جنگی؟
تا به کام دگران ننشینم
منشین بهر خدا با دگران
هوش مصنوعی: هرگز برای خوشحالی دیگران، خودت را در معرض ناملایمات قرار نده. به خاطر خدا، خودت را قربانی دیگران نکن.
همه آب و گل و تو جان و دلی
نسبتی نیست تو را با دگران
هوش مصنوعی: تمام وجود تو از آب و گل است، اما جان و دل تو هیچ نسبتی با دیگران ندارد.
بی تو پهلو به زمین جان دادن
به که پهلوی تو جا با دگران
هوش مصنوعی: بدون تو، جان دادن و در آغوش زمین افتادن برایم بهتر از آن است که در کنار تو، با دیگران باشم.
مگشا جیب چو گل تا ندهد
بوی تو باد صبا با دگران
هوش مصنوعی: جیب خود را مانند گل نکن تا بوی تو به وسیلهی باد صبا اشارهای به دیگران نکند.
تا بود خوش دگران را به تو دل
خوش نباشد دل ما با دگران
هوش مصنوعی: تا وقتی که دیگران خوشحالند، دل ما نباید به آنها خوش باشد.
می کشی از کف جامی سر زلف
می کشی زلف به پا با دگران
هوش مصنوعی: تو با محبت و زیبایی خود، دل مرا میربایی و به راحتی از دستانم جام را میگیری، در حالی که زلفت را به زیبایی به دیگران نشان میدهی.