شمارهٔ ۲۲۹
دیده پر نم ز غم زمزم و بطحا دارم
دیدن کعبه بدین دیده تمنا دارم
راویه چشم تر و زاد غم و راحله شوق
بهر این ره همه اسباب مهیا دارم
خار پایم شده خاک وطن ای کاش کند
ناقه خار کن این خار که در پا دارم
تن من خاک عجم جان و دلم مرغ حجاز
تنم اینجاست ولی جان و دل آنجا دارم
کعبه عذراست پس پرده و من وامق وار
دست همت زده در دامن عذرا دارم
نیست جز خال سیاه حجرالاسود او
در سویدای دلم بین که چو سودا دارم
کردم از شوق مغیلان به ره بادیه روی
تنگدل گشته هوای گل و صحرا دارم
ساربان گفت که جامی مکن از فرق قدم
که قوی راحله بادیه پیما دارم
گفتمش رو که دوصد راحله نتواند برد
این همه بار که من بر دل شیدا دارم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیده پر نم ز غم زمزم و بطحا دارم
دیدن کعبه بدین دیده تمنا دارم
هوش مصنوعی: چشمانم پر از اشک غم است و در دل حسرت دیدن کعبه را دارم.
راویه چشم تر و زاد غم و راحله شوق
بهر این ره همه اسباب مهیا دارم
هوش مصنوعی: چشمانم پر از اشک و دل غمگین است، اما برای این سفر به سوی شوق، همه چیز را آماده کردهام.
خار پایم شده خاک وطن ای کاش کند
ناقه خار کن این خار که در پا دارم
هوش مصنوعی: خار پایم شده است و خاک سرزمینم را میرساند. ای کاش این شتر بتواند این خار را از پایم درآورد.
تن من خاک عجم جان و دلم مرغ حجاز
تنم اینجاست ولی جان و دل آنجا دارم
هوش مصنوعی: بدن من از خاک ایران است، اما جان و روح من متعلق به سرزمین حجاز است. بدنم اینجا حضور دارد، ولی روح و قلب من در آنجا میزید.
کعبه عذراست پس پرده و من وامق وار
دست همت زده در دامن عذرا دارم
هوش مصنوعی: کعبه نماد پاکی و معصومیت است، و من با عشق و آرزو به جلو گام برداشتهام و در جستجوی آن پاکی هستم.
نیست جز خال سیاه حجرالاسود او
در سویدای دلم بین که چو سودا دارم
هوش مصنوعی: در دل من تنها نشانهای از عشق او وجود دارد، مانند لکهای سیاه در سنگ سیاه کعبه. این عشق به اندازهای عمیق و قوی است که شبیه به جنون و دیوانگیام است.
کردم از شوق مغیلان به ره بادیه روی
تنگدل گشته هوای گل و صحرا دارم
هوش مصنوعی: از روی علاقه به مغیلان، به مسیر بیابان رفتم و حالا دلم برای گل و دشت تنگ شده است.
ساربان گفت که جامی مکن از فرق قدم
که قوی راحله بادیه پیما دارم
هوش مصنوعی: ساربان گفت که از سر قدم نپاش، چون من مسافر را برای سفر به دشت دارم.
گفتمش رو که دوصد راحله نتواند برد
این همه بار که من بر دل شیدا دارم
هوش مصنوعی: به او گفتم که هیچ راهی نمیتواند این همه بار سنگین احساسی که من در دل دارم را به دوش بکشد.