شمارهٔ ۲۱۷
در دهانت شک است و آن دو سه خال
گرد لب نقطه هاست بر شک دال
قاصرند از مثال قامت تو
نخل بندان کارگاه خیال
نیست مرغ هوای عشق تو را
هیچ چیزی به از فراغت بال
بیخودند از جمال طلعت تو
ساکنان سرادقات جلال
بین سرشک مرا که از خاطر
شوید آب روان غبار ملال
حالت از بانگ نی چه سود ای شیخ
چون نیی واقف از حقیقت حال
عمر جامی ازان دهان و میان
می رود در خیال های محال
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در دهانت شک است و آن دو سه خال
گرد لب نقطه هاست بر شک دال
هوش مصنوعی: در دهانت شبههای وجود دارد و آن چند خال دور لبهات فقط نشانههایی است از شک و تردید.
قاصرند از مثال قامت تو
نخل بندان کارگاه خیال
هوش مصنوعی: نخلهای باغ خیال قادر به به تصویر کشیدن قامت تو نیستند.
نیست مرغ هوای عشق تو را
هیچ چیزی به از فراغت بال
هوش مصنوعی: هیچ چیزی نمیتواند به اندازه دوری و بیخبری از تو، برای من پرواز و شادابی به ارمغان آورد.
بیخودند از جمال طلعت تو
ساکنان سرادقات جلال
هوش مصنوعی: بیسبب هستند کسانی که در حال تلاش برای دستیابی به زیبایی تو هستند، حتی اگر در مکانهای عالی و پرجلال قرار داشته باشند.
بین سرشک مرا که از خاطر
شوید آب روان غبار ملال
هوش مصنوعی: اشکهای من که به خاطرهایم میریزد، همچون آبی روان است که غبار اندوه را پاک میکند.
حالت از بانگ نی چه سود ای شیخ
چون نیی واقف از حقیقت حال
هوش مصنوعی: ای شیخ، فریاد نی هیچ فایدهای برای تو ندارد، چون تو خود مانند نی هستی که از حقیقت حال بیخبر است.
عمر جامی ازان دهان و میان
می رود در خیال های محال
هوش مصنوعی: عمر ما مانند یک جام میگذرد و از دهان و دل ما در خوابها و آرزوهای غیر واقعی عبور میکند.