شمارهٔ ۱ - فی توحیده سبحانه و تعالی
آن که تسبیح حصا بر صدق او آمد گوا
گاه احصای ثنایت گفته لا احصی ثنا
چون درین احصا حصاآسا نیم گویا به صدق
به که بندم راه گویایی چو صدیق از حصا
عد نعمایت چه حد من چو حکمت درازل
ساخت شرط « ان تعدوا» را ز« لا تحصوا» جزا
تاج استغنا و نعلین سلوک راه فقر
دادیم غرقم در انعام تو از سر تا به پا
هر سر مو بر تن ار گردد زبانی شکر گوی
کی توانم کردن از شکرت سر مویی ادا
شکر هر نعمت چو باشد نعمت دیگر خرد
غیر عجز این راه را مشکل که یابد منتها
باشد از ادراک ما تا ذات تو صد ساله راه
وانقدر دیگر بود از نطق تا ادراک ما
چون بود از نطق ما تا ذات تو راه این همه
وصف ذاتت حدنطق ما کجا باشد کجا
گر زبان خود به کام اندر کشد جامی رواست
چون نگردد از زبان در وصف تو کامش روا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن که تسبیح حصا بر صدق او آمد گوا
گاه احصای ثنایت گفته لا احصی ثنا
هوش مصنوعی: کسی که ذکر و یاد او بینهایت است و نمیتوان او را به طور کامل توصیف کرد، گاهی اوقات در وصف و ستایشش میگویند که توانایی شمارش ثنای او را ندارند.
چون درین احصا حصاآسا نیم گویا به صدق
به که بندم راه گویایی چو صدیق از حصا
هوش مصنوعی: زمانی که در این شمارش به حقیقت دست یابم، نمیتوانم به صراحت بگویم که کدام مسیر برای بیان حقیقت بهتر است، مانند کسی که از رنج و سختیها در میگذرد.
عد نعمایت چه حد من چو حکمت درازل
ساخت شرط « ان تعدوا» را ز« لا تحصوا» جزا
هوش مصنوعی: اگر نعمتهایتان را بشمارید، نمیتوانید همه آنها را احصا کنید؛ چرا که در ابتدا شرط «اگر بشمارید» است و در ادامه میگوید «شما قادر به شمردن نیستید» که این خود نشاندهنده بینهایت بودن نعمتها است.
تاج استغنا و نعلین سلوک راه فقر
دادیم غرقم در انعام تو از سر تا به پا
هوش مصنوعی: با عزت و خودکفایی به سوی فقر قدم گذاشتیم و همه وجودم را از نعمتهای تو پر کردهایم.
هر سر مو بر تن ار گردد زبانی شکر گوی
کی توانم کردن از شکرت سر مویی ادا
هوش مصنوعی: اگر هر یک تار مو بر بدنم سخن بگوید و از شکر و نیکی بگوید، چه کار میتوانم بکنم که بتوانم چیزی را از آن شکر به اندازۀ یک تار مو ابراز کنم؟
شکر هر نعمت چو باشد نعمت دیگر خرد
غیر عجز این راه را مشکل که یابد منتها
هوش مصنوعی: هر نعمتی که داریم، خود نعمت دیگری را به همراه دارد. غیر از ناتوانی، هیچ چیز نمیتواند این مسیر را سخت کند.
باشد از ادراک ما تا ذات تو صد ساله راه
وانقدر دیگر بود از نطق تا ادراک ما
هوش مصنوعی: درک ما از وجود و حقیقت تو، سالها فاصله دارد و از کلام و گفتار ما تا فهم واقعی، راهی طولانی و بسیار بیشتر وجود دارد.
چون بود از نطق ما تا ذات تو راه این همه
وصف ذاتت حدنطق ما کجا باشد کجا
هوش مصنوعی: ما کجا میتوانیم به ذات تو برسیم، وقتی که از گفتار ما تا وجود تو فاصلهای چنین زیاد وجود دارد؟ این همه وصف و توصیف از ذات تو، چگونه میتواند با حرفهای ما سنجیده شود؟
گر زبان خود به کام اندر کشد جامی رواست
چون نگردد از زبان در وصف تو کامش روا
هوش مصنوعی: اگر زبان شخصی از گفتن واژهها درباره تو خودداری کند، نوشیدن یک جام برای او جایز است، زیرا وقتی او درباره تو چیزی نمیگوید، پس احساساتش نیز به او اجازهٔ چنین کاری را میدهد.