گنجور

شمارهٔ ۱۲

هر چند زند لاف کرم مرد درم دوست
دریوزه احسان ز در او نتوان کرد
دیرین مثلی هست که از فضله حیوان
نارنج توان ساخت ولی بو نتوان کرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر چند زند لاف کرم مرد درم دوست
دریوزه احسان ز در او نتوان کرد
هوش مصنوعی: هرچند که مردی خود را سخاوتمند و بخشنده نشان دهد، اما اگر دوستی نداشته باشد، نمی‌تواند از در او چیزی درخواست کند یا کمکی بگیرد.
دیرین مثلی هست که از فضله حیوان
نارنج توان ساخت ولی بو نتوان کرد
هوش مصنوعی: مثل قدیمی وجود دارد که می‌گوید از فضولات حیوانی می‌توان نارنج درست کرد، اما نمی‌توان بوی خوشی از آن توقع داشت. این بیان به این معناست که از مواد نامطلوب نمی‌توان نتیجه‌ای مثبت و خوشایند بدست آورد.