گنجور

شمارهٔ ۷۲

هر کجا جلوه کند آن بت چالاک آنجا
خواهم از شوق کنم جامه جان چاک آنجا
مبریدم ز سر راهش اگر میرم زار
بگذارید خدا را که شوم خاک آنجا
مزن آتش به من ای آه در آن کوی مباد
دود خیزد ز سر این خس و خاشاک آنجا
شدم آواره شهری ز گرفتاری دل
که ز خونریز غریبان نبود پاک آنجا
پای جایی که نهد کاش گذارد اول
که به مژگان ز خس و خاک کنم پاک آنجا
دور ازان در گذرانم ز فلک ناوک آه
تا چه سان می گذراند دل غمناک آنجا
جامی از خون خود آلوده مکن صیدگهش
که نبندند چنین صید به فتراک آنجا

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر کجا جلوه کند آن بت چالاک آنجا
خواهم از شوق کنم جامه جان چاک آنجا
هوش مصنوعی: هر کجا که آن معشوق زیبا و دلربا ظاهر شود، من از شوق و عشق، لباس روح خود را به خاطر شیدایی و محبت پاره می‌کنم و در همان جا می‌روم.
مبریدم ز سر راهش اگر میرم زار
بگذارید خدا را که شوم خاک آنجا
هوش مصنوعی: اگر از راهش دور می‌شوم و حالم خراب است، بگذارید خدا را، چون آرزو دارم که آنجا خاک شوم.
مزن آتش به من ای آه در آن کوی مباد
دود خیزد ز سر این خس و خاشاک آنجا
هوش مصنوعی: مرا به آتش نکش، ای آه! مبادا که در آن کوی، دود از سر این علف‌های هرز بلند شود.
شدم آواره شهری ز گرفتاری دل
که ز خونریز غریبان نبود پاک آنجا
هوش مصنوعی: به خاطر درد و مشکلاتی که داشتم، به شهری بی‌خانمان شدم و متوجه شدم که آنجا برای غریبه‌ها و بی‌پناهان، جایی سالم و بدون خونریزی نیست.
پای جایی که نهد کاش گذارد اول
که به مژگان ز خس و خاک کنم پاک آنجا
هوش مصنوعی: اگر جایی قدم بگذارم، کاش ابتدا آن را پاگذاشته و پاک کرده باشم، تا با مژگانم گرد و خاک را از آن مکان بزدایم.
دور ازان در گذرانم ز فلک ناوک آه
تا چه سان می گذراند دل غمناک آنجا
هوش مصنوعی: من از آن دور می‌گذرم، با اندوهی عمیق که چگونه دل غمگین آنجا را تحمل می‌کند.
جامی از خون خود آلوده مکن صیدگهش
که نبندند چنین صید به فتراک آنجا
هوش مصنوعی: به خودت زحمت نده و از خون خودت چیزی برای دیگران فدای شکار نکن، زیرا در آنجا صید را با کمند نمی‌گیرند.