شمارهٔ ۴۰۹
چه خجسته صبحدمی کزان گل نورسم خبری رسد
ز شمیم جعد معنبرش به مشام جان اثری رسد
نزنم دمی به هوای او که مرا ز خوان عطای او
نه حوالهٔ المی شود نه نوالهٔ جگری رسد
به زلال وصل خود از دلم بنشان حرارت شوق را
که مباد از آتش آه من به تو آفت شرری رسد
به خدنگ های جفای تو چه بلا خوشم که هنوز ازان
ز دلم نکرده یکی گذر ز قفای آن دگری رسد
همه را همیشه نظارهٔ تو میسر است خوشا کسی
که گهی ز چشم عنایت تو به دولت نظری رسد
نکشم قدم ز ره طلب من بیدل ار چه بود عجب
که به دست مفلس بینوا چو تو قیمتی گهری رسد
شب جامی از ظلمات هجر تو تیره شد چه شود اگر
ز فروغ صبح وصالت این شب تیره را سحری رسد
اطلاعات
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه خجسته صبحدمی کزان گل نورسم خبری رسد
ز شمیم جعد معنبرش به مشام جان اثری رسد
هوش مصنوعی: چه صبح دلانگیزی که از گل دلنشینش خبر میرسد، بویی که از زیبایی او به مشام جان میرسد، اثری عمیق به جا میگذارد.
نزنم دمی به هوای او که مرا ز خوان عطای او
نه حوالهٔ المی شود نه نوالهٔ جگری رسد
هوش مصنوعی: به خاطر او هیچ اقدام و حرکتی نخواهم کرد، چون از سفرهی بخشش او نه چیزی به درد دل من میخورد و نه چیزی به من میرسد که دردهایم را تسکین دهد.
به زلال وصل خود از دلم بنشان حرارت شوق را
که مباد از آتش آه من به تو آفت شرری رسد
هوش مصنوعی: ای کاش با وصل خود، شوق و هیجان دل مرا آرام کنی؛ زیرا نمیخواهم آتش دل، به تو آسیبی برساند.
به خدنگ های جفای تو چه بلا خوشم که هنوز ازان
ز دلم نکرده یکی گذر ز قفای آن دگری رسد
هوش مصنوعی: از تیرهای بیرحمی تو چقدر بد میکشم، اما هنوز هیچیک از تیرها را از دل خود دور نکردهام و یکی پس از دیگری به قلبم میرسد.
همه را همیشه نظارهٔ تو میسر است خوشا کسی
که گهی ز چشم عنایت تو به دولت نظری رسد
هوش مصنوعی: همه چیز همیشه در نظر توست، چه خوب است که کسی گهگاهی از نگاه لطف تو به سعادت و خوشبختی برسد.
نکشم قدم ز ره طلب من بیدل ار چه بود عجب
که به دست مفلس بینوا چو تو قیمتی گهری رسد
هوش مصنوعی: هرگز از مسیر جستجوی خود منحرف نخواهم شد، ای بیدلی! چه جای تعجب دارد که گاهی در دستان فردی بیپول و بیچاره مانند تو، جواهر قیمتی به دست آید.
شب جامی از ظلمات هجر تو تیره شد چه شود اگر
ز فروغ صبح وصالت این شب تیره را سحری رسد
هوش مصنوعی: شب به خاطر جدایی تو پر از تاریکی و غم شد، اما چه اهمیتی دارد اگر صبحی با نور وصال تو این شب تاریک را روشن کند؟

جامی