شمارهٔ ۳۷۳
تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمیافتد
که از شوق تو گل را چاک در دامن نمیافتد
سرم دور از درت باری ست بر گردن اگر تیغت
نیاید در میان این بارم از گردن نمیافتد
چنین کز سینه برق آه تا گردون رود شبها
عجب دارم که مه را شعله بر خرمن نمیافتد
چه حاصل گر مرا از زخم پیکان سینه روزن شد
چو هرگز پرتوی زان مه بر این روزن نمیافتد
چنان مست می ناز است آن ترک جفاپیشه
که صد ره میکنم افغان به حال من نمیافتد
به لب نه جام پس دردِهْ که عیشم میشود تیره
اگر عکسی ز لعلت در می روشن نمیافتد
به آهو نسبت آن نرگس جادو مکن جامی
که آهو این چنین خونریز و مردافکن نمیافتد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو را هرگز گذر بر جانب گلشن نمیافتد
که از شوق تو گل را چاک در دامن نمیافتد
هوش مصنوعی: هرگز به خاطر تو، حتی اگر در کنارهی گلستان باشی، نمیتوانم فراموش کنم که از عشق تو، گلها هم به زمین میافتند.
سرم دور از درت باری ست بر گردن اگر تیغت
نیاید در میان این بارم از گردن نمیافتد
هوش مصنوعی: اگر تیغ تو به سراغم نیاید و به من آسیب نرساند، بار عشق تو همچنان بر دوش من خواهد بود و از肩 من نمیافتد.
چنین کز سینه برق آه تا گردون رود شبها
عجب دارم که مه را شعله بر خرمن نمیافتد
هوش مصنوعی: وقتی که از دل من آهی برمیخیزد و به آسمان میرود، متعجبم که چرا شعلههای این درد به ماهی که در آسمان است نمیرسد و آن را نمیسوزاند.
چه حاصل گر مرا از زخم پیکان سینه روزن شد
چو هرگز پرتوی زان مه بر این روزن نمیافتد
هوش مصنوعی: چه فایدهای دارد اگر تیر زخم بر سینهام فرود آید، در حالی که هرگز نوری از آن ماه بر این روزن نمیافتد؟
چنان مست می ناز است آن ترک جفاپیشه
که صد ره میکنم افغان به حال من نمیافتد
هوش مصنوعی: این ترک زیبا با جفای خود به قدری مستانه و دلرباست که هرچه فریاد و ناله کنم، توجهی به حال من نمیکند.
به لب نه جام پس دردِهْ که عیشم میشود تیره
اگر عکسی ز لعلت در می روشن نمیافتد
هوش مصنوعی: جامی در دست ندارم، از این رو نمیتوانم از لذت ببری لذت ببرم. زندگیام تیره و تار میشود اگر تصویری از لبان زیبات ببینم و در می روشن نتابد.
به آهو نسبت آن نرگس جادو مکن جامی
که آهو این چنین خونریز و مردافکن نمیافتد
هوش مصنوعی: به آهوی زیبایی که در چشمان نرگس نهفته است، نسبت جادو و سحر نده. چرا که این آهوی خندان و شاداب هرگز نمیتواند به چنین عواطف خشن و مرگبار دل ببندد.