گنجور

شمارهٔ ۳۲۷

دی که بود آن کافر سرکش که ترکش بسته بود
تیر مژگان در کمان ابروان پیوسته بود
یک دل اندر برنبینم مردم نظاره را
کش نه آن ابرو کمان از تیر مژگان خسته بود
خرمن تقوی و صبر اهل دل سالم نجست
زآتشی کز نعل سم بادپایش جسته بود
رشته ها بود از رگ جان ها مهیا هر طرف
توسنش را چون عنان از سرکشی بگسسته بود
شد دلم صد شاخ و با هر یک جدا پیوند یافت
شاخ ریحان ترش کز برگ نسرین رسته بود
او گذشت از ما و ما ماندیم حیران چون کنیم
مرکب او تند و ما را بارگی آهسته بود
دید جامی ناگهان آن شکل شهرآشوب و رفت
آن که روزی چند از سودای خوبان رسته بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دی که بود آن کافر سرکش که ترکش بسته بود
تیر مژگان در کمان ابروان پیوسته بود
هوش مصنوعی: دیروز آن کافر سرسخت کجاست که تیرهای چشمانش به کمان ابروهایش چسبیده بود؟
یک دل اندر برنبینم مردم نظاره را
کش نه آن ابرو کمان از تیر مژگان خسته بود
هوش مصنوعی: در دل من هیچ چیزی جز نظاره کردن چهره مردم نمی‌بینم. آن ابروی کمان‌مانند به خاطر تیر مژه‌هایش خسته است.
خرمن تقوی و صبر اهل دل سالم نجست
زآتشی کز نعل سم بادپایش جسته بود
هوش مصنوعی: کسانی که دارای تقوا و صبر هستند، مانند مزرعه‌ای هستند که همیشه سالم و محفوظ می‌مانند، حتی اگر شعله‌های آتش، که از سم پای باد به آن نزدیک شده است، آن را تهدید کند.
رشته ها بود از رگ جان ها مهیا هر طرف
توسنش را چون عنان از سرکشی بگسسته بود
هوش مصنوعی: رشته‌های مختلفی از زندگی و احساسات انسان‌ها به هم متصل بود، و هر طرفی که اسب جوانی را می‌رانید، به‌گونه‌ای بود که دیگر نتوانست خود را کنترل کند و از حد و حدودش فراتر رفت.
شد دلم صد شاخ و با هر یک جدا پیوند یافت
شاخ ریحان ترش کز برگ نسرین رسته بود
هوش مصنوعی: دلم به شدت شگفت‌انگیز و پر از احساس شده است و هر یک از این احساسات به طریقی خاص به هم مرتبط شده‌اند. یکی از این احساسات شبیه به شاخساری از گیاه ریحان است که از گل نسرین جدا شده و طعم تلخی دارد.
او گذشت از ما و ما ماندیم حیران چون کنیم
مرکب او تند و ما را بارگی آهسته بود
هوش مصنوعی: او از کنار ما گذشت و ما حیران و گیج ماندیم. او سوار بر مرکب تند و تیزش بود، در حالی که ما به آرامی حرکت می‌کردیم.
دید جامی ناگهان آن شکل شهرآشوب و رفت
آن که روزی چند از سودای خوبان رسته بود
هوش مصنوعی: در یک لحظه، یکی از تصاویر آشفته را دید و آن کسی که مدتی از خیال زیبا رویان رهایی یافته بود، رفت.