گنجور

شمارهٔ ۳۲۰

ز خاکم چو خونین گیایی برآید
ز هر شاخ برگ وفایی برآید
چو آتش مشو تند و سرکش مبادا
که دود از دل مبتلایی برآید
به بوی تو از جا جهم مست و بی خود
ز هر سو که آواز پایی برآید
نکو گوش کن کان منم گرد کویت
چون شبها فغان گدایی برآید
دوم پیش چون اشک و حال تو پرسم
ز کوی تو چون آشنایی برآید
طبیبا یکی دفتر خویش بگشا
بود درد ما را دوایی برآید
بسی باید از دیده خون ریخت جامی
که کام دل از دلربایی برآید

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خاکم چو خونین گیایی برآید
ز هر شاخ برگ وفایی برآید
هوش مصنوعی: از خاکی که به شدت آسیب دیده و خونین است، گیاهی سرسبز و زیبا سر بر می‌آورد که نشان‌دهنده‌ی وفاداری و دوستی است.
چو آتش مشو تند و سرکش مبادا
که دود از دل مبتلایی برآید
هوش مصنوعی: به آرامی و با احتیاط رفتار کن، زیرا اگر تند و بی‌تاب شوی، ممکن است احساسات دیگران دچار آسیب شود و ناراحتی‌هایی به وجود آید.
به بوی تو از جا جهم مست و بی خود
ز هر سو که آواز پایی برآید
هوش مصنوعی: به خاطر عطر تو، از جا بلند شدم و مست و غرق در خودم شدم. بی‌اختیار هر جا که صدای پایی را بشنوم، به سمت آن می‌روم.
نکو گوش کن کان منم گرد کویت
چون شبها فغان گدایی برآید
هوش مصنوعی: به دقت بشنو که من چه می‌گویم، من همان کسی هستم که در کنار تو ایستاده‌ام. هر شب وقتی صدای فریاد گدایان به گوش می‌رسد، من هم فریاد می‌زنم.
دوم پیش چون اشک و حال تو پرسم
ز کوی تو چون آشنایی برآید
هوش مصنوعی: اگر دوباره به یاد تو بیفتم و از حال تو بپرسم، چطور می‌توانم از کوی تو آشنا و نشانی از تو پیدا کنم؟
طبیبا یکی دفتر خویش بگشا
بود درد ما را دوایی برآید
هوش مصنوعی: یکی از پزشکان، دفتر خود را باز کن و بگذار تا درد ما را درمانی پیدا کنیم.
بسی باید از دیده خون ریخت جامی
که کام دل از دلربایی برآید
هوش مصنوعی: بسیار باید اشک ریخت برای جشنی که از دلربایی و زیبایی دلخواه به دست می‌آید.