شمارهٔ ۲۵۰
ای خاک ره تو عرش را تاج
یک پایه ز قدر توست معراج
تو در یتیمی و تو را جای
برتر ز همه چو درة التاج
فخر تو به فقر و تاجداران
آورده به فرق بر درت باج
در تیره شب ضلال خذلان
نور تو شده سراج وهاج
آیات تو در زمانه ظاهر
چون شبگون خط ز صحفه عاج
بر روی زده کف خجالت
با جود کف تو بحر مواج
مشتاق ره تو را مغیلان
در زیر قدم حریر و دیباج
جامی که ز تندباد عصیان
شد خرمن طاعتش به تاراج
اکنون ره معذرت گرفته
مسکین به شفاعت تو محتاج
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای خاک ره تو عرش را تاج
یک پایه ز قدر توست معراج
هوش مصنوعی: ای خاکی که در مسیر تو هست، عرش (آسمان) به خاطر ارزش و مقام تو، یک پایه و تاج دارد و به ارتفاع میرسد.
تو در یتیمی و تو را جای
برتر ز همه چو درة التاج
هوش مصنوعی: تو در وضعیت یتیمی قرار داری، اما تو جایگاهی بالاتر از همه دیگران داری، مانند درخشندگی جواهر تاج.
فخر تو به فقر و تاجداران
آورده به فرق بر درت باج
هوش مصنوعی: شکوه و افتخار تو به خاطر فقر و تهیدستیات است، بهطوری که بزرگان و تاجداران برای ورود به درگاهت باید هزینه بدهند.
در تیره شب ضلال خذلان
نور تو شده سراج وهاج
هوش مصنوعی: در شب تاریک و کجراهی، نور تو بهعنوان چراغی درخشان و راهنما به حساب میآید.
آیات تو در زمانه ظاهر
چون شبگون خط ز صحفه عاج
هوش مصنوعی: آیات تو در این زمان مانند نشانههایی است که در شب دیده میشود، همانند خطوطی که بر صفحه عاج نقش بستهاند.
بر روی زده کف خجالت
با جود کف تو بحر مواج
هوش مصنوعی: بر روی دست تو، که نماد بزرگواریات است، شرم و حیا موج میزند؛ همچون دریای مواجی که در تلاطم و جنب و جوش است.
مشتاق ره تو را مغیلان
در زیر قدم حریر و دیباج
هوش مصنوعی: شخصی به شدت در انتظار رسیدن به توست، در حالی که در کنار او، فرشها و پارچههای گرانقیمت زیر پا گسترده شده است.
جامی که ز تندباد عصیان
شد خرمن طاعتش به تاراج
هوش مصنوعی: جامی که به واسطهی طوفان طغیان و نافرمانی به هم ریخته، تمام زحمات و عباداتش به نابودی رفته است.
اکنون ره معذرت گرفته
مسکین به شفاعت تو محتاج
هوش مصنوعی: حالا این مسکین که از عذرخواهی کنارهگیری کرده، به پشتبانی و کمک تو نیازمند است.