شمارهٔ ۲۴۸
آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست
یارب سبب چه بود که بسیار کم نشست
خواهم نشست با تو همی گفت یک دو روز
اکنون که کرد وعده وفا یک دو دم نشست
گر نیست در کفم گلی از روضه حرم
این بس که خار بادیه ام در قدم نشست
گر خفت زیر ریگ بیابان تنش چه باک
آن را که مرغ روح به بام حرم نشست
شد بر دلم مجال طپیدن عظیم تنگ
در سینه بس که تیر تو پهلوی هم نشست
سیل سرشک من نرود ز آستان تو
چون سایلی که بر در اهل کرم نشست
جامی به روی خود چو در وصل بسته دید
در کنج صبر روی به دیوار غم نشست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آن سنگدل چو پیش اسیران غم نشست
یارب سبب چه بود که بسیار کم نشست
هوش مصنوعی: وقتی آن بیرحم در مقابل اسیران غم نشسته، سؤال اینجاست که چرا آنقدر به ندرت مینشیند و ابراز همدردی نمیکند.
خواهم نشست با تو همی گفت یک دو روز
اکنون که کرد وعده وفا یک دو دم نشست
هوش مصنوعی: میخواهم چند وقتی با تو بنشینم و صحبت کنم، حالا که وعدهات را انجام دادی و اندکی وقت در کنار هم هستیم.
گر نیست در کفم گلی از روضه حرم
این بس که خار بادیه ام در قدم نشست
هوش مصنوعی: اگر در دستم گلی از باغ حرم نیست، همین که خار بیابان زیر پایم نشسته، برایم کافی است.
گر خفت زیر ریگ بیابان تنش چه باک
آن را که مرغ روح به بام حرم نشست
هوش مصنوعی: اگر کسی در زیر شنهای بیابان خوابیده باشد، چه اهمیتی دارد؟ آن شخص را که روحش مانند پرندهای بر بام حرم نشسته است.
شد بر دلم مجال طپیدن عظیم تنگ
در سینه بس که تیر تو پهلوی هم نشست
هوش مصنوعی: قلبم به شدت تحت فشار است و نمیتواند به خوبی بتپد، زیرا تیر محبت تو به قدری دردناک و نزدیک به هم قرار گرفته که تحملش برایم دشوار شده است.
سیل سرشک من نرود ز آستان تو
چون سایلی که بر در اهل کرم نشست
هوش مصنوعی: اشک های من به خاطر تو هرگز از درگاهت دور نمیشوند، درست مانند کسی که به در خانهی بخشنده ها نشسته است و هرگز از آنجا نمیرود.
جامی به روی خود چو در وصل بسته دید
در کنج صبر روی به دیوار غم نشست
هوش مصنوعی: وقتی که جامی را در حالتی دید که در وصل به محبوبش بسته بود، در گوشهای از صبر نشست و روی به دیوار غم کرد.