شمارهٔ ۲۴۰
یار نازک دل که بی موجب ز من آزار داشت
عمری از تیغ تغافل خاطرم افگار داشت
داشتم بسیار درد و حسرت از آزار او
با من آزارش نمی دانم چرا بسیار داشت
دیده بخت من از نادیدن او تیره بود
روشن آن چشمی که بینایی ازان رخسار داشت
کار او آن بود کآرد عاشقان را دل به دست
چون مرا افتاد با او کار دست از کار داشت
آگه از بیداری شبهای من دانی که کیست
آن که بی روی چنان ماهی شبی بیدار داشت
می گذشت آن سرو و می مردم ز غیرت کز چه رو
با وجود چشم من بر خاک ره رفتار داشت
بود جامی با سگانش یار لیک آن سنگدل
گه گهی گر التفاتی داشت با اغیار داشت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یار نازک دل که بی موجب ز من آزار داشت
عمری از تیغ تغافل خاطرم افگار داشت
هوش مصنوعی: یار حساس و دلنازکی که بدون هیچ دلیلی مرا ناامید و رنجیدهخاطر کرده بود، سالها با بیتوجهی و بیخیالیاش دلم را زخمزده و آزرده نگه داشت.
داشتم بسیار درد و حسرت از آزار او
با من آزارش نمی دانم چرا بسیار داشت
هوش مصنوعی: من از آزار او بسیار دردمند و تأسفزده بودم، اما نمیدانم چرا او اینقدر آزارم میداد.
دیده بخت من از نادیدن او تیره بود
روشن آن چشمی که بینایی ازان رخسار داشت
هوش مصنوعی: چشمان من که از دیدن او محروم ماندهاند، بسیار تیره و ناامید است، اما چشمی که زیبایی و جذابیت او را دیده، روشنی و روشنیاش را تجربه کرده است.
کار او آن بود کآرد عاشقان را دل به دست
چون مرا افتاد با او کار دست از کار داشت
هوش مصنوعی: او به گونهای درمیآید که عاشقان را به آسانی مجذوب خود میکند، به طوری که مثل من، امکان کارهای دیگر را از دست میدهند و تمام توجهشان معطوف او میشود.
آگه از بیداری شبهای من دانی که کیست
آن که بی روی چنان ماهی شبی بیدار داشت
هوش مصنوعی: اگر از بیداری شبهای من خبر داشته باشی، میفهمی که آن کس که بدون دیدن چهرهی آن ماه در شبها بیدار مانده، کیست.
می گذشت آن سرو و می مردم ز غیرت کز چه رو
با وجود چشم من بر خاک ره رفتار داشت
هوش مصنوعی: سرو زیبا از کنار من میگذشت و من به خاطر غیرتی که داشتم، از اینکه او با وجود من به زمین نگاه میکند و راه میرود، حسرت میخوردم.
بود جامی با سگانش یار لیک آن سنگدل
گه گهی گر التفاتی داشت با اغیار داشت
هوش مصنوعی: یک فردی بود که با سگهایش زندگی میکرد، اما افرادی که سنگدل بودند، گاهی توجهی به او میکردند و این توجه تنها به کسانی غیر از سگهایش بود.