شمارهٔ ۲۲۳
ابر نیسان سایه بان بر طارم گردون زده ست
لاله چتر لعل بر فرش زمردگون زده ست
شاهد رعناست لاله کرده گلگون پیرهن
یا دم قتل محبان دامن اندر خون زده ست
نی خطا گفتم ز زیر خاک بعد از مدتی
آتش داغ شهیدانش علم بیرون زده ست
کرده یاقوتی طبقها را ز زر ناب پر
گوییا ضحاک گل بر گنج افریدون زده ست
بر حریر نیلگون آب حیرانم که باد
صد هزاران آژده بی دست و سوزن چون زده ست
گرچه عکس سبزه در جو زنگ بر آیینه است
زنگ غم را صیقل از صد خاطر محزون زده ست
بهر تاب خور فکند امروز بر سرهای شاخ
شب شکوفه چادری کز قرص مه صابون زده ست
چون رسد بر لاله ژاله آیدم زان سنگ باد
کز تکلف لیلیش بر کاسه مجنون زده ست
گفته جامی بود سنجیده در میزان لطف
حاسد ار طعنی زده ست از طبع ناموزون زده ست
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ابر نیسان سایه بان بر طارم گردون زده ست
لاله چتر لعل بر فرش زمردگون زده ست
هوش مصنوعی: ابرهای بهاری مانند سایهبان بر آسمان گسترده شدهاند و گلهای لاله با رنگ قرمز خود، جلوی چمنهای سبزرنگ را تزئین کردهاند.
شاهد رعناست لاله کرده گلگون پیرهن
یا دم قتل محبان دامن اندر خون زده ست
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زیبایی و جذابیت معشوق همچون لالهای به رنگ خون است که در پیوند با عشقورزی و احساسات شدید، نقشآفرینی میکند. در عین حال، این تصویر نشاندهندهی شدت عشق و درد جدایی است، که به طور نمادین به لباس معشوق آمیخته با خون اشاره دارد.
نی خطا گفتم ز زیر خاک بعد از مدتی
آتش داغ شهیدانش علم بیرون زده ست
هوش مصنوعی: از دل خاک، صدای حقایق و گفتهها بلند شده و پس از مدتی، آتش عشق و شجاعت شهیدان به روشنی و وضوح خود را نشان داده است.
کرده یاقوتی طبقها را ز زر ناب پر
گوییا ضحاک گل بر گنج افریدون زده ست
هوش مصنوعی: یک ظرف یاقوتی زینت داده شده با طلا، گویی که ضحاک گل را بر گنج افریدون ریخته است.
بر حریر نیلگون آب حیرانم که باد
صد هزاران آژده بی دست و سوزن چون زده ست
هوش مصنوعی: همچون پارچهای آبیرنگ در آب غوطهورم و متحیرم از اینکه باد با قدرتی فوقالعاده، چون صدها مار بزرگ، بیهرگونه ابزار و وسیلهای بر سطح آب ضربه میزند.
گرچه عکس سبزه در جو زنگ بر آیینه است
زنگ غم را صیقل از صد خاطر محزون زده ست
هوش مصنوعی: هرچند تصویر سبزه در آب گلآلودی روی آینه دیده میشود، اما غم به دست صد فکر غمگین از بین رفته و زنگاری که ناشی از غم است، صیقل خورده است.
بهر تاب خور فکند امروز بر سرهای شاخ
شب شکوفه چادری کز قرص مه صابون زده ست
هوش مصنوعی: امروز به خاطر نوری که از خورشید میتابد، شاخ و برگ درختان مانند چادرهایی شکوفهدار به نظر میرسند که از درخشش ماه به زیبایی تزیین شدهاند.
چون رسد بر لاله ژاله آیدم زان سنگ باد
کز تکلف لیلیش بر کاسه مجنون زده ست
هوش مصنوعی: وقتی باران بر لالهها میافتد، من هم به آنجا میآیم، از سنگی که بر اثر زحمت و بیقیدی مجنون بر کاسهی لیلی زده شده، آگاه میشوم.
گفته جامی بود سنجیده در میزان لطف
حاسد ار طعنی زده ست از طبع ناموزون زده ست
هوش مصنوعی: اگر کسی به شما ایراد میگیرد یا طعنه میزند، باید بدانید که این صحبتها از کملطفی و ناپسند بودن خود او ناشی میشود، نه از نقص شما.