شمارهٔ ۲۲۱
ما امید از دوست ببریدیم و رفت
هجر را بر وصل بگزیدیم و رفت
داغ بی یاری و درد بیدلی
آن همه بر خود پسندیدیم و رفت
شب همه شب گه به پهلو گه به سر
گرد کوی دوست گردیدیم و رفت
دستبوس دوست بر نامد ز دست
پاسبان را پای بوسیدیم و رفت
چون ندیدم آب روی خویش را
روی خود بر خاک مالیدیم و رفت
دولت دیدار چون روزی نشد
آن در و دیوار را دیدیم و رفت
شد گریبانگیر جامی درد عشق
دامن از وی نیز درچیدیم و رفت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما امید از دوست ببریدیم و رفت
هجر را بر وصل بگزیدیم و رفت
هوش مصنوعی: ما از دوست ناامید شدیم و جدا شدن را به وصل انتخاب کردیم و رفتیم.
داغ بی یاری و درد بیدلی
آن همه بر خود پسندیدیم و رفت
هوش مصنوعی: درد و بیکسی را با وجود آنکه سخت بود، تحمل کردیم و از آن گذشتیم.
شب همه شب گه به پهلو گه به سر
گرد کوی دوست گردیدیم و رفت
هوش مصنوعی: در طول شب، گاهی به سمت پهلو و گاهی به سمت سر، در کوی دوست در رفت و آمد بودیم.
دستبوس دوست بر نامد ز دست
پاسبان را پای بوسیدیم و رفت
هوش مصنوعی: دوست ما را در آغوش نگرفت و ما هم به نشان احترام، پای پاسبان را بوسیدیم و رفتیم.
چون ندیدم آب روی خویش را
روی خود بر خاک مالیدیم و رفت
هوش مصنوعی: زمانی که نتوانستم چهرهام را ببینم، صورت خود را بر خاک کشیدم و رفتم.
دولت دیدار چون روزی نشد
آن در و دیوار را دیدیم و رفت
هوش مصنوعی: دیدار محبوبی برای ما محقق نشد، فقط حسرت آن در و دیوار را داشتیم و گذر کردیم.
شد گریبانگیر جامی درد عشق
دامن از وی نیز درچیدیم و رفت
هوش مصنوعی: ما در دام درد عشق گرفتار شدیم و از آن جام پر از غم و اندوه، دلایل و نشانههای رنج را نیز برای خود برداشتیم و سپس ترک کردیم.