شمارهٔ ۲۰۵
چشمت ز غمزه تیغ و ز مژگان خدنگ ساخت
با عاشقان غمزده اسباب جنگ ساخت
بر من ز جورت این همه سختی که می رسد
می بایدم تنی چو دل تو ز سنگ ساخت
پی چون به شهر وصل برد بارگی صبر
کش سنگلاخ بادیه هجر لنگ ساخت
عیبم مکن به تنگی دل چون غمت فزود
استاد فطرت از ازل این خانه تنگ ساخت
مجموعه ای ست هر ورق گل ز حسن تو
مرغ چمن چرا به همین بوی و رنگ ساخت
سنگ جفای عشق تو در یکدگر شکست
هر چند عقل شیشه ناموس و ننگ ساخت
جامی گسست رشته تسبیح زهد را
خواهد به بزم دردکشان تار چنگ ساخت
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشمت ز غمزه تیغ و ز مژگان خدنگ ساخت
با عاشقان غمزده اسباب جنگ ساخت
هوش مصنوعی: چشمان تو با ناز و غمزهات به مانند تیغ و مژگانت مانند پرتاب تیر است که برای عاشقان غمگین باعث بروز جنگ و جدل شده است.
بر من ز جورت این همه سختی که می رسد
می بایدم تنی چو دل تو ز سنگ ساخت
هوش مصنوعی: من باید بدنی محکم و استوار مانند دل تو داشته باشم تا بتوانم این همه سختی که به من میرسد را تحمل کنم.
پی چون به شهر وصل برد بارگی صبر
کش سنگلاخ بادیه هجر لنگ ساخت
هوش مصنوعی: وقتی پای در مسیر وصال شهری میگذارد، کمر بسته به صبر، سنگلاخهای دشوار هجرت را با زحمت پشت سر میگذارد.
عیبم مکن به تنگی دل چون غمت فزود
استاد فطرت از ازل این خانه تنگ ساخت
هوش مصنوعی: لطفاً به نقصهای من توجه نکن، چرا که وقتی غمت بر دل من افزوده میشود، طبیعی است که دلم تنگ شود. خداوند از ابتدا این دل را به گونهای آفریده که گاهی از احوالات انسان تنگی میگیرد.
مجموعه ای ست هر ورق گل ز حسن تو
مرغ چمن چرا به همین بوی و رنگ ساخت
هوش مصنوعی: هر ورق گل در باغ از زیبایی تو نشأت گرفته و به نظر میرسد که مرغ چمن هم به خاطر همین رنگ و بوی دلانگیز ساخته شده است.
سنگ جفای عشق تو در یکدگر شکست
هر چند عقل شیشه ناموس و ننگ ساخت
هوش مصنوعی: عشق تو باعث شد که سنگی که در دل داشتم، به خاطر درد و رنجی که کشیدم، شکسته شود. هرچند که عقل، همواره به ما میگوید که باید حرمت و وفاداری را حفظ کنیم.
جامی گسست رشته تسبیح زهد را
خواهد به بزم دردکشان تار چنگ ساخت
هوش مصنوعی: جام حیات به هم ریخت و زهد و پرهیزگاری از هم گسسته شد؛ او به دنبال لذتهای دنیوی و شادیهای ناشی از درد و غم است و به جای زندگی خشک و بیروح، میخواهد از زیباییهای هنر و موسیقی لذت ببرد.